بیماریهای مهم هلو و شلیل + راههای درمان و پیشگیری
در این مقاله با مهمترین بیماریهای درخت هلو و شلیل و راههای مدیریت و مبارزه با آنها آشنا میشوید.
هلو و شلیل از جمله میوههای هستهدار، پرطرفدار و زودبازده در باغات ایران هستند. این دو میوه در اکثر نقاط ایران به جز برخی نواحی بیابانی و جنوبی کشور کاشت میشود. ارقام مختلفی از این گیاه تاکنون به بازار عرضه شده است. چیزی که در بین باغداران این میوهها رایج شده است، این موضوع است که درختان میوه هلو و شلیل دارای عمر اقتصادی پایینتری نسبت به سایر میوهجات هستند.
یکی از اصلیترین دلایلی که سبب ایجاد این طرز فکر در بین باغداران شده است، حساسیت هلو و شلیل به آفات و بیماریهای مختلف و واکنش بیشتر این درختان به عوامل استرسزا است. در نتیجه بروز این عوامل درختان هلو و شلیل میتوانند بهتدریج دچار زوال شده و عمر اقتصادی آنها گاهاً به کمتر از ۷ سال برسد.
بدون شک شناخت عوامل خسارتزای این درختان، باغداران را کمک خواهد کرد تا ضمن افزایش عمر اقتصادی آنها، سبب افزایش کیفیت و کمیت میوههای برداشتی از باغ نیز بشوند. در این مقاله به معرفی مهمترین بیماریهای درختان هلو و شلیل خواهیم پرداخت.
۱- لب شتری یا پیچیدگی برگ هلو و شلیل
این بیماری شایعترین و درعینحال یکی از بیماریهای مهم ابتدای فصل در این درختان است. عامل این بیماری نوعی قارچ با نام علمی Taphrina deformans است. این بیماری در مناطق با رطوبت بالاتر و نیز هوای خنکتر بیشتر و ادامهدارتر بروز پیدا میکند. برگهای جوان همزمان با جوانهزنی توسط اسپورهای این قارچ آلوده شده و به شکل رنگپریده و پیچخورده درمیآیند. پس از مدتی این برگها به رنگ نارنجی تا قرمز جگری درآمده و کاملاً پیچیده و پفکرده میشوند. بهخاطر ظاهری که برگها پیدا میکنند این بیماری تحت عنوان لب شتری شناخته میشود. این بیماری با کاهش سطح فتوسنتزی گیاه سبب کاهش تولید محصول و ریز ماندن میوهها نیز میگردد.
مبارزه با لب شتری یا پیچیدگی برگ
مبارزه با این بیماری میبایست قبل از جوانهزنی و در سمپاشی زمستانه و یا بعد از ریزش برگها در پاییز انجام بگیرد. چرا که معمولاً آلودگی ایجاد شده بهسختی از بین خواهد رفت. این قارچ در سرشاخهها، بقایای گیاهی و روی جوانهها زمستانگذرانی کرده و بنابراین سمپاشی درخت لخت با اکسی کلرور مس، مانکوزب و یا بردو فیکس میتواند از شدت خسارت در فصل آتی تا حد زیادی بکاهد. مصرف بیش از حد کودهای حاوی نیتروژن نظیر اوره میتواند به افزایش این بیماری در باغات کمک کند.
۲- لکه غربالی هلو و شلیل
این بیماری میتواند با دو عامل مختلف و با علائم تقریباً مشابه در باغات ظهور پیدا کند. عامل قارچی این بیماری Stigmina carpophila و عامل باکتریایی آن Xanthomonas arboricola است. هر دو عامل میتوانند به سرشاخههای جوان، برگها، میوهها و حتی گلها حملهور شده و ایجاد خسارت کنند. خسارت عمده این بیماری بر روی برگها و میوهها است. این عوامل ابتدا لکههای کوچک رنگپریده با حاشیه زردرنگ بر روی برگ و میوه ایجاد میکنند که بعد از مدتی میانه این لکهها نکروز شده و از بین میرود و حاشیه غالباً به رنگ قرمز تا قهوهای درمیآید. عدم بازار پسندی میوهها به دلیل وجود این لکهها از دیگر موارد خسارت این بیماری است. این بیماری در حالتی که توسط عامل باکتریایی ایجاد شده باشد ممکن است سبب زرد شدن نوک تا میانه برگها نیز بشود و معمولاً لکههای ایجاد شده با عامل باکتریایی ریزتر و به تعداد بیشتری نسبت به عامل قارچی آن است.
ازبینبردن لکه غربالی
رعایت بهداشت باغی یکی از عوامل کاهش این بیماری است. زمستانگذرانی عوامل این بیماری بر روی درخت و نیز در بقایای کف باغ است که مدیریت آنها ازاینجهت پراهمیت است. سمپاشی زمستانه با مخلوط بردو و یا اکسی کلرور مس برای کاهش هر دو عامل بهخصوص عامل باکتریای بسیار مؤثر است. بلافاصله پس از مشاهده علائم نیز میتوان از قارچکش کاپتان و یا مانکوزب برای عامل قارچی استفاده نمود. اکسی کلرور مس نیز باکتریکش مناسبی برای تخفیف علائم این بیماری است.
۳- انواع شانکر تنه
شانکر و بهتبع آن صمغ زدگی تنه و شاخه درختان هلو و شلیل یکی از مشکلات شایع و خسارتزا در باغات ایران است. گرچه شانکر میتواند توسط عوامل غیرزیستی مانند ضربه مکانیکی و یا آفتابسوختگی نیز ایجاد شود اما در خصوص عوامل زنده ایجادکننده این بیماری میتوان به دو عامل باکتریایی و قارچی اشاره کرد.
عامل قارچی که در درختان هستهدار از جمله هلو شلیل ایجاد شانکر میکند گونههای مختلف جنس Cytospora است. این قارچ با نفوذ به زخمهای موجود در شاخسار درخت، وارد پوست تنه شده و ریشههای خود را در آن گسترش میدهد. این قارچ اندام اسپورزای خود را بهصورت یکرشته چند میلیمتری به رنگ نارنجی از تنه درختان خارج میکند که ازاینرو به بیماری فتیله نارنجی نیز مشهور شده است. عامل باکتریایی این بیماری نیز معمولاً گونههای جنس Pseudomonas است که با ورود به پوست و چوب تنه درختان و تکثیر خود و بهتبع آن ترشح مواد مضر برای حیات گیاه، ایجاد زخم یا شانکر میکنند.
صمغ زدگی گیاه در واقع یک واکنش دفاعی برای مقابله با این بیمارگرها است. این مقابله بهخودیخود زیانآور نیست اما اگر این بیماریها کنترل نشوند و این صمغ زدگی ادامهدار گردد، میتواند سبب ضعف عمومی و شدید گیاه، بسته شدن آوندها و در نهایت ازبینرفتن درختان شود.
مدیریت و مبارزه با شانکر تنه
همانطور که اشاره شد رعایت بهداشت باغی، جلوگیری از ایجاد زخم به هر طریق بر روی اندام هوایی گیاه و تغذیه مناسب میتواند از خسارت این بیمارگرها بکاهد. در صورت بروز این بیماریها میتوان صمغهای ایجاد شده را با چاقوی تیز از سطح درخت به نحوی پاک کرد که به پوست سالم درخت رسید، سپس زخم ایجاد شده بایستی فوراً با محلول کلر و یا مخلوط بردو ضدعفونی و با چسب هرس پانسمان شود.
سمپاشی دورهای با سموم مسی و همچنین با روغن ولک در زمستان میتواند از بروز و تشدید این بیماری در باغات جلوگیری نماید. مقابله با آفات مکندهای و یا لاروهای چوبخوار نیز باعث میشود تا این عوامل بیماری بر روی درخت مستقر نشود و درنتیجه آلودگی کاهش یابد.
۴- سفیدک سطحی هلو و شلیل
قارچ عامل این بیماری Sphaerotheca pannosa بوده که در ابتدای فصل بر روی برگهای جوان و میوهچهها مستقر شده و ریسههای خود را بر روی آنها گسترش میدهد و این ریسهها دارای اندام مکنده بوده که میتواند از شیره سلولی برگ و میوه تغذیه کنند. این بیماری از دو جهت حائز اهمیت است.
- اولاً در صورتی که به میوهها حملهور شود سبب ایجاد فرورفتگی، رنگپریدگی و در ادامه حالت چوبپنبهای بر روی میوهها میشود که همه عامل از بازارپسندی میوهها به شدت میکاهد. این مورد در خصوص شلیل که دارای میوه صاف و فاقد پرز است بیشتر مشاهده میشود.
- دوم اینکه این قارچ با ایجاد پوشش پودری سفیدرنگ بر روی برگها سطح فتوسنتزی و مقدار نور دریافتی برگها را کاهش داده و ضمن اینکه ایجاد ضعف عمومی در گیاه میکند، تولیدات فتوسنتزی گیاه را نیز کاهش میدهد و همین امر باعث ریز ماندن میوهها و همچنین میوهریزی میشود.
مبارزه با سفیدک سطحی
این قارچ در آلودگیهای شدید میتواند به سرشاخهها نیز حملهور شود. میزبان اصلی این قارچ انواع گلهای رز است؛ بنابراین باغاتی که در حاشیه خود دارای گیاهان رز هستند، بیشتر به این بیماری دچار میشوند.
استفاده از ترکیبات گوگردی بهخصوص گوگرد وتابل تأثیری مناسب در تخفیف میزان بیماری داشته و سمومی مانند پنکونازول، مانکوزب و کاپتان نیز میتوانند سبب کاهش مؤثر بیمارگر در باغات شوند.
۵- پوسیدگیهای ریشه
گونههای مختلف قارچی نظیر Armillaria و Phytophtora میتوانند با مستقر شدن روی ریشه گیاهان سبب بروز خسارت در درختان هلو و شلیل بشوند. این قارچها با کلنیزه کردن ریشه، ضمن تخریب آوندی و بههمزدن تبادلات آب و مواد باعث ایجاد گندیدگی در ریشه و ازبینبردن آنها میشوند.
علائم این بیماری ازآنجاکه در خاک اتفاق میافتد معمولاً بسیار دیر به نظر باغدار می رشد بنابراین رصد دائمی ریشهها از نکات حائز اهمیت است. در برخی موارد مانند پوسیدگیهای آرمیلاریایی ممکن است کلاهک قارچ به رنگ عسلی در زیر درخت شروع به رویش نماید. این دسته از بیماریها غالباً بهصورت لکه در باغات اتفاق میافتد و بهتدریج گسترش مییابد. درختان آلوده شاداب نبوده و بهخصوص در روزهای گرم حالت پژمردگی به خود میگیرند.
ریزش خارج از فصل برگها، ضعف عمومی و نیز میوهریزی از علائم دیگر این نوع بیماری در باغات است. ازاینبین پوسیدگیهای ایجاد شده با قارچ فایتوفتورا میتواند روی طوقه و قسمت پایینی تنه نیز خسارت خود را بهصورت پوسیدگی و یا شانکر نشان بدهد.
مدیریت پوسیدگی ریشه
پوسیدگیهای ریشه به طور مستقیم در ارتباط با نحوه آبیاری و جنس خاک هستند بهطوریکه در باغات با خاک سنگین و یا زهکش نامناسب بیشتر دیده میشوند؛ بنابراین مدیریت آبیاری و دور کردن آب از پای درختان از اهمیت ویژهای دراینخصوص برخوردار است. اصولاً درختانی که در تنش تغذیهای نیستند میتوانند مقاومت خوبی به این بیماری نشان دهند. در صورتی که بیماری در ریشه مستقر شده باشد میتوان از قارچکشهای فوزتیل آلومینیوم، متالاکسیل، ایپرودیون و کاربندازیم و یا تیوفانات متیل برای کاهش مقدار بیماری بهصورت دورهای استفاده نمود. طول درمان این بیماری گاهاً ممکن است به سه سال نیز برسد؛ بنابراین همچنان بهترین راهکار پیشگیری از بروز این بیماری در باغات است.
۶- پوسیدگی قهوهای (مومیایی)
Monilinia fructicola قارچ عامل این بیماری است. این بیماری مخصوص مناطق با رطوبت نسبی بالا و دمای معتدل است و بنابراین در اکثر نقاط ایران پراکنش بسیار اندکی دارد. قارچ عامل یک قارچ با دامنه میزبانی وسیع است که میتواند به هلو و شلیل نیز حملهور شود. این قارچ در ابتدای فصل به غنچهها و میوهچهها حمله کرده و با کلنیزه کردن آنها سبب قهوهایرنگ شدن و پوسیده شدن آنها میشود، گلها عقیم شده و تبدیل به میوه نمیشوند. این بیماری میتواند به میوههای رسیده نیز حمله کند و یک پوشش خاکستری تا قهوهای به شکل دوائر متحدالمرکز در میوه به وجود بیاورند. میوهها ممکن است از درخت نیافتند و به حالت مومیایی شده تا فصل بعد روی درخت باقی بمانند.
مبارزه با پوسیدگی قهوهای
سموم قارچکش سیستمیک نظیر کاربندازیم و تیوفانات متیل بهترین تأثیر را روی این قارچ دارد، گرچه ترکیبات مسی نیز روی کاهش گسترش این بیماری مؤثر است. جمعآوری بقایای گیاهی و نیز رعایت بهداشت باغی نیز کمک میکند تا در فصل آتی میزان بیماری به شدت کمتر شود.
۷- نماتدها
هلو و شلیل جزء گیاهان حساس به نماتدها هستند. بهخصوص در پایههای بذری و سنتی این خسارت بیشتر مشهود است. نماتدهای مولد گره ریشه و زخم ریشه میتوانند در ریشههای هلو و شلیل ایجاد خسارت بکنند. درختان آلوده به نماتد دقیقاً علائم درختان درگیر با پوسیدگیهای ریشه را نمایش میدهند با این تفاوت که ریشه این درختان هیچگونه پوسیدگی ندارند و ممکن است بهصورت غده دار ظاهر شوند. مبارزه با نماتدها آسان نیست و بهترین روش احداث باغ در مناطق فاقد آلودگی نماتدی است. جمعیت نماتدها را همچنین میتوان با آفتابدهی و یخ آب زمستانه تا حدی کاهش داد. همچنین سموم آبامکتین، کادوزافوس و متیل بروماید در کاهش جمعیت آنها مؤثر واقع شده است.
۸- بیماریهای ویروسی، ویروئیدی و فایتوپلازمایی
عوامل بیمارگر مختلفی میتوانند روی هلو و شلیل مؤثر باشند. این دسته از پاتوژنها معمولاً سبب بروز اختلالات فیزیولوژیکی شدید در درختان میشود که از جمله میتوان به بدشکلی برگ، ساقه و میوه اشاره کرد. ایجاد اشکال موزائیکی شکل روی برگها و نیز میوهها هم از دیگر علائم این بیمارگرها است. این اختلالات گاهاً به حدی است که ممکن است تولید گل را مختل کند و به جای گل، برگ در گیاهان تولید شود. بروز حلقههای متحدالمرکز رنگپریده روی برگ نیز از علائم این پاتوژنها است.
به جز سلامت نهالها که یکی از روشهای اصولی کنترل این عوامل است. اکثر این عوامل با استفاده از یک حشره ناقل به گیاه فاقد آلودگی منتقل میشوند بنابراین کنترل و مدیریت آفات هلو و شلیل نیز دراینبین بسیار مهم است.
نتیجهگیری
هلو و شلیل بهعنوان میوههای زودبازده و پرسود همیشه موردتوجه باغداران بودهاند. این گیاهان نیز به توجه بالاتری نسبت به سایر درختان مثمر دارند. حساسیت بالای این گیاهان به دلیل ژنتیک و فیزیولوژی آنها است که میتوان با تغذیه مناسب و استفاده از حداکثر ظرفیت بیولوژیکی آنها، بهترین عملکرد را نیز از آنها دریافت نمود. بی شک استفاده از کارشناسان گیاهپزشک در باغات و بهرهمندی از مشورتهای آنها سبب میشود تا با بهترین عملکرد و کمترین هزینه باغ خود را در برابر این بیماریها بیمه و درمان نمایید.
با سلام هلو انجيري ١٠ روز به رسيدن از وسط شروع به پوسيدن ميكند علتش چيست ؟
سلام ، بنده مطالب خوب شما رو مطالعه کردم خیلی جامع و مفید بود. ازشما و دوستان در تجارت سبز تشکر میکنم
ممنون از نگاه شما