مبارزه با علفهای هرز و بیماریهای فلفل
مقدمه گیاهان زراعی همواره تحت تنش و حمله عوامل خارجی مانند علفهای هرز، بیماری و آفات میباشند. در صورت عدم کنترل این عوامل، شاهد افت شدید عملکرد محصولات زراعی خواهیم بود. در این مقاله به اهمیت کنترل و مبارزه با علفهای هرز و بیماریهای گیاه فلفل میپردازیم. تأثیر علفهای هرز بر محصولات زراعی کنترل علفهای […]
مقدمه
گیاهان زراعی همواره تحت تنش و حمله عوامل خارجی مانند علفهای هرز، بیماری و آفات میباشند. در صورت عدم کنترل این عوامل، شاهد افت شدید عملکرد محصولات زراعی خواهیم بود. در این مقاله به اهمیت کنترل و مبارزه با علفهای هرز و بیماریهای گیاه فلفل میپردازیم.
فهرست محتوا این مقاله
تأثیر علفهای هرز بر محصولات زراعی
کنترل علفهای هرز یک چالش اساسی در سیستمهای تولید محصولات زراعی میباشد. کنترل علفهای هرز برای کشاورز، بیش از هزینه کنترل حشرات و کنترل بیماری هزینه دارد. در صورت عدم کنترل علفهای هرز در فلفل موجب از بین رفتن کل محصول و کاهش شدید عملکرد محصول در سطح میشود. علفهای هرز به دو دلیل رقابتی و آللوپاتی، میتوانند رشد و بازدهی محصول را کاهش دهند.
رقابت برای استفاده از منابع
علفهای هرز برای استفاده از منابع محدود و فاکتورهای اساسی رشد مانند نور، آب و مواد غذایی با محصولات کشاورزی همواره در رقابت هستند. تنوع زیستی علفهای هرز، ازنظر تعداد گونه و نیز تنوع زیستی، در مقایسه با گونه و رقمهای بسیار کم گیاهان زراعی در مزرعه مزیت رقابتی برای علف هرز محسوب میگردد. ماندگاری بیولوژیکی بانک بذر علفهای هرز در خاک منجر به قابلیت مداوم در رشد و تولیدمثل گونههای علف هرز میشود.
حتی با کنترل مداوم گونه علفهای هرز، کاهش مقدار بذر داخل بانک بذر علفهای هرز طولانیمدت خواهد بود. بهشرط اینکه علفهای هرز به مرحله گلدهی نرسند، در غیر این صورت براثر بذر ریزی دوباره موجب احیای بانک بذری در خاک میشود.
بسیاری از عوامل میتوانند طول عمر بذر علفهای هرز را تحت تأثیر دهند، ازجمله محیطزیست ( رطوبت خاک، نور، دما)، کشاورزی (خاکورزی، تناوب زراعی، علفکش) و زیستشناسی (شکار، تجزیه، اثر آللوپاتی) میباشند.
اثر آللوپاتی (دگر آسیبی)
آللوپاتی یک عامل بیوشیمیایی و مهار یا تحریککننده بین یکگونه گیاهی، با گیاهان دیگر میباشد. برخی از علفهای هرز و محصولات زراعی میتوانند مواد شیمیایی خود را با ترشح، شستشو، تبخیر و از بین بردن بافت گیاهان (برگها، ساقهها، ریشهها، گلها) به محیط آزاد کنند. در صورت آزاد شدن این مواد بیوشیمیایی (آللوشیمیایی) در محیط و در معرض قرار گرفتن گیاه دیگر با این مواد بیو شیمیایی، میتوانند روی رشد گیاه تأثیر زیادی بگذارند.
سبزیها در برابر اثرات آللوپاتی مثل سایر محصولات زراعی مقاومت ندارند. توسعه اولیه و جوانهزنی سبزیها ممکن است آسیبپذیرترین قسمت چرخه گیاه باشد که در معرض مواد شیمیایی آللوپاتی قرار میگیرند.
تأثیر آللوپاتی یکگونه بر گونه دیگر زمانی آشکار میشود که مواد آللو شیمیایی مانع جوانهزنی و ایجاد تأثیر منفی بر گونههای آسیبپذیر میشود. این مواد بیوشیمیایی میتواند با محدود کردن رشد مطلوب، مرگ گیاه یا عدم رشد گیاهان مجاور شود.
مواد آللوشیمیایی میتوانند در خاک بمانند و بنابراین بر رشد محصول بعدی نیز تأثیر بگذارد. مواد آللوشیمیایی همچنین میتوانند در رقابت با نور، آب و مواد غذایی بین علفهای هرز و گیاهان زراعی تأثیر بگذارد.
علفهای هرز بهعنوان میزبان
فلفلها اعضای خانواده Solanaceae هستند. این مشکلات دیگری در کشاورزی ایجاد میکند. زیرا روشهایی که برای کنترل علفهای هرز Solanace استفاده میشود روی فلفلها نیز تأثیر میگذارد.
علفهای هرز بهویژه علفهای هرز خانواده Solanacea باید کنترل شوند زیرا میتوانند بهعنوان میزبان آفات و بیماریها (باکتریها و ویروسها) باشند که میتوانند باعث آسیب و آلوده شدن گیاهان فلفل شوند.
علفهای هرز، بهویژه علفهای هرز Solanaceo ، واقع در نزدیکی یا در حاشیه مزرعه میتوانند بهعنوان میزبان برای بیماریها و آفات میباشد. بقایای گیاهی آلوده از سبزیها Solanace کشتشده سال گذشته (بهعنوانمثال گوجهفرنگی، بادمجان، سیبزمینی) و علفهای هرز همخانواده میتوانند بهشدت خسارت زا باشند. مانند علف هرز تاجریزی سیاه Solanum nigrum L و تاتوره imsonweed.
تناوب زراعی در تولید فلفل با محصولات غیر سولانی باعث کاهش احتمال آلودگی و کاهش احتمال علفهای هرز Solanaceous در مزرعه میشود. کنترل علفهای هرز Solanaceous در انتهای رشد محصول قبلی و تناوب گیاهان زراعی در کنترل علفهای هرز دور بعد کاشت نقش بسیار مهمی دارد.
نظارت بر علفهای هرز
نظارت بر علفهای هرز یک جنبه اساسی در کنترل موفق و اقتصادی محسوب میگردد. تعیین گونههای علف هرز و مکانهای آنها در زمین زراعی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
نظارت بر علفهای هرز نباید محدود به فصل رشد رویشی باشد بلکه باید شامل نظارت علفهای هرز در طول سال باشد تا روند و سرعت رشد جمعیتهای علفهای هرز شناخته شود. نتایج این نظارت دائمی، اطلاعات ارزشمندی را در مورد علفهای هرز در دوره قبلی کاشت، تقویم علفهای هرز، روشها و راههای مؤثر و درست را در اختیار قرار میدهد.
نظارت بر علفهای هرز در طول سال به تولیدکننده کمک میکند تا از روش مناسب کنترل علفهای هرز در طول سال آگاه شود.
از بین بردن گونه های علف هرز
بهعنوانمثال یکی از گونههای علفهای هرز را که در صورت کنترل نکردن میتواند باعث از بین رفتن عملکرد کل فلفل شود، علف هرز تاجخروس (آمارانتوس) Amaranthus retroflexus L. میباشد.
محققان گزارش دادهاند که یک بوته آمارانتوس معمولاً از ۹۲۵۴ تا ۱۱۷٫۴۰۰ عدد بذر تولید میکند و به بانک بذر خاک اضافه میشود. این بذرها ۳۰ الی ۴۰ سال میتوانند در خاک قوه نامیه خود را حفظ کنند.
نظارت بر علفهای هرز همچنین به تولیدکنندگان در تصمیمگیریهای آگاهانه در مورد تناوب محصولات زراعی، علفکشها و اقدامات کشاورزی کمک خواهد کرد.
تناوب زراعی
تناوب محصولات زراعی، از جمله محصولات زراعی زمستانی، میتواند بر کمیت و گونههای علفهای هرز موجود در فلفل در فصل بعد که کشت میشود تأثیر زیادی دارد.
مالچ پلاستیکی
مالچ را میتوان بهعنوان مصالحی تعریف کرد که خاک را برای استفادههای مختلف پوشش میدهد. این اصطلاح در یکزمان مورداستفاده برای آلودگی بقایای گیاهان بوده، اما با گذشت زمان اصطلاح مالچ به معنی کنونی تغییر کرده است.
برای تأثیر بر روی دمای خاک میتوان از مالچهای رنگی استفاده کرد. مالچ پلاستیکی را میتوان بهوسیله تراکتور جهت پهن کردن آن استفاده کرد و یا بهصورت دستی بر روی زمین کشید. اجرای سیستم آبیاری قطرهای را میتوان همزمان با مالچ پلاستیکی انجام داد.
پلاستیکهای مختلف از چندین رنگ درکشت فلفل دلمهای آزمایششده و مشخصشده است که این مالچها بر رشد و عملکرد گیاه تأثیر میگذارند.
مالچهای پلاستیکی که با سیستم آبیاری در زیر پلاستیک مورد استفاده قرار میگیرند، این مزیت را دارند که درجه حرارت خاک بهطورکلی افزایش مییابد و همچنین رطوبت خاک حفظ میشود، که از رشد شدید علفهای هرز نیز در بهار جلوگیری میکند. بیشتر علفهای هرز در زیر مالچ پلاستیکی جوانه میزنند اما به دلیل کمبود نور آفتاب و یا دمای بیش از حد از بین میروند. با اینحال، اویارسلام و اویار سلام ارغوانی Cyperus esculentus L. و Cyperus rotundus L ممکن است مالچهای پلاستیکی نازکتر را سوراخ و با رقابت با فلفل موجب کاهش بازدهی شوند.
مالچ طبیعی
مالچ طبیعی میتواند جمعیت علفهای هرز را کاهش داده و بازده محصول را افزایش دهد. در یک مطالعه ۲ ساله، مالچ لوبیا چشمبلبلی موجب کاهش علفهای هرز تا ۸۰ الی ۹۰٪ و افزایش عملکرد فلفل دلمهای تا ۶۵٪ نسبت به استفاده از مالچ پلاستیکی شد.
بیماریها و آفات فلفل
یک بیماری براثر فعالیت ارگانیسمهای آلودهکننده بیماری با حمله، ایجاد کلنی و گسترش بر سطح گیاه یا درون میزبان، تا جایی که موجب مختل شدن مکانیسمهای دفاعی گیاه و صدمه شود، ایجاد میشود. گیاهان فلفل توسط میکروارگانیسمهای مختلفی ازجمله باکتریها، قارچها، و اومیست ها و همچنین ویروسها در معرض حمله قرار میگیرند. اگرچه آلودگی با ویروسها میتواند باعث آسیب و از بین رفتن قابلتوجهی از گیاهان شود، اما آلودگی توسط باکتریها، قارچها و اومیست ها بهطورکلی عامل اصلی ایجادکننده بیماری فلفلها محسوب میشوند.
از بین بردن برخی از عوامل بیماریزا در خاک بهوسیله قارچکشها مانند واپام، به مرور زمان باعث ایجاد مقاومت قارچها در برابر قارچکشها میشود. این مقاومت در برابر سم برخی از چالشهای جدی برای مبارزه با قارچها را ایجاد میکند. علاوه بر بیماری ناشی از میکروارگانیسم ها، ویروسها، فلفلها نیز در اثر عوامل محیطی و سایر عوامل زنده مانند نماتد، حشرات و جانوران گیاهخوار در معرض آسیب قرار میگیرند.
۱) بیماری پوسیدگی زغالی ریشه فلفل
عامل این بیماری قارچ Macrophomina phaseolina میباشد. گرچه بهعنوان بیماری اصلی فلفل محسوب نمیگردد ولی در درجه حرارت بالا یا خشکسالی بر روی گیاه فلفل ظاهر میشود. این بیماری در مناطق استوایی و معتدل گرم شیوع بیشتری دارد. انتقال پاتوژن از طریق بذر در سایر گیاهان میزبان مانند سویا، خیار و بامیه مشاهدهشده، اما در مورد انتقال از بذر فلفل اثبات نشده است.
علائم
لکههای سیاه وسفید را میتوان در زیر گره لپهای (برگهای اولیه) مشاهده کرد. از علائم این بیماری در گیاه میتوان به زرد شدن برگها، لکه روی برگ و پژمردگی اشاره کرد که درنهایت موجب مرگ گیاه میشود. میسلیوم های خاکستری و میکروسکلروتیای سیاه کوچک ممکن است روی ریشهها نیز رؤیت شود. این میکروسکلروتی ها ممکن است در فضای داخلی ساقه نیز مشاهده شود. علائم قابلرؤیت بیماری بهمحض کاهش قدرت گیاه در دمای زیاد، آسیب ریشه، کم بودن رطوبت خاک، حاصلخیز نبودن خاک و تراکم بالای کاشت گیاه دیده شود.
چرخه بیماری و اپیدمیولوژی
شرایط بهینه برای توسعه قارچها معمولاً شامل درجه حرارت بالا و تنش خشکی برای گیاهان است. تنوع ژنتیکی در قارچ M. phaseolina. ممکن است زیاد باشد. میکروسکلروتیا فرم و ساختار بقای پاتوژن در خاک است و منبع اصلی آلودگی اولیه میباشد. در دماهای بالا (۲۸-۳۵ درجه سانتیگراد)، میکروسکلروتیا روی سطح ریشه شروع به جوانهزنی میکنند. ایجاد لولههای جوانهزنی به شکل appressoria ایجاد میشود که به اپیدرم نفوذ میکند. این جوانهها از طریق سلولهای گیاه با فشار مکانیکی، تجزیه آنزیمی یا از طریق روزنهها به گیاه نفوذ میکنند.
هیف ها ابتدا در داخل غشا و بعد به داخل سلولهای آوند چوبی نفوذ کرده و در بافت ریشه چوبی شروع به ایجاد کلونی میکنند. سرانجام، پاتوژن مقادیر زیادی میکروسکلروتیا را ایجاد میکند و این لولههای ایجادشده درنهایت به هم میرسند. با پوسیدگی بافت آلوده، بهوسیله میکروسکلروتیا در خاک آزاد میشوند.
کنترل
عدم خشک شدن خاک ممکن است شدت بیماری پوسیدگی زغالی ریشه را کاهش و مدیریت آب ممکن است بهطور کامل مانع از انتشار این قارچ در بین گیاهان شود. اگرچه محیط بهینه قارچهای بیماریزا رطوبت و گرمای بالا میباشد، خشکی خاک موجب تنش خشکی در گیاه و تشدید حمله قارچهای بیماریزا به گیاهان میشود. تنش خشکی در گیاه باعث ازکارافتادن مکانسیم دفاعی در گیاه میشود. طول عمر نسبی پاتوژن ممکن است با خرد و دفن شدن بقایای میزبان در خاک بسیار متفاوت و متغیر میباشد.
تناوب زراعی ممکن است در کنترل این قارچ کاربردی نباشد، زیرا پاتوژن طیف گستردهای از گیاهان را آلوده میکند. ترکیب تابش نور خورشید بر خاک و اصلاحات ارگانیکی نیز میتواند شدت پوسیدگی زغالی ریشه را کاهش دهد.
۲) بوته میری و پوسیدگی ریشه
بوته میری معمولاً در هنگام بذرکاری و کاشت نشاء انتقال مییابد و همچنین در تمام مراحل عمر گیاهان دیده میشود. پیشگیری از ایجاد بوته میری باید در دوران اولیه بذرکاری و انتقال نشاء انجام گیرد. گیاه ممکن است در آبیاری و تغذیه مناسب تا دوران باردهی مقاومت از خود نشان دهد ولی در دوران باردهی، بوته میری خود را نشان دهد. این بیماری در فلفلهای مزرعه، گلخانهای و هیدروپونیک گزارششده است.
علائم
بهطورکلی، بذرهای آلوده قهوهای، کوچک و تجزیه میشوند. بر روی طوقه زایده ای شبیه یک زخم در نزدیکی خاک مشهود است و درنتیجه موجب نرم شدن ساقهها میشود. ریشههای تحت تأثیر قهوهای و پوسیده میشوند. گسترش ریشههای ثانویه بهشدت کاهش مییابد. نشاهای آلوده ممکن است به گیاهان بالغ تبدیل شوند، اما برگ گیاهان ممکن است کلروز و لکهدار شوند. پاتوژن ها در صورت استرس گیاهان، باعث مرگ گیاهان میشوند.
ارگانیسمهای علت
بسیاری از ارگانیسمهای موجود در خاک، بهطور عمده قارچها و اومیست ها میتوانند باعث از بین رفتن فلفل شوند. بیماری پوسیدگی ریزوکتونیایی طوقه، گونههای مختلف فوزاریوم، فایتوفترا و پیتیوم بهعنوان ارگانسیم های عامل بوته میری و پوسیدگی ریشه شناخته میشود. بهطورکلی Rhizoctonia solani Kuhn و گونههای فوزاریوم در شرایط گرم و خشک ایجاد میشود درحالیکه بیماریهای فایتوفترا و پیتیوم در خاکهای مرطوب و خنک ایجاد میشوند.
Rhizoctonia solani یک مجموعهای از گونههایی است که در آن گروههای آناستوموز ژنتیکی متفاوت وجود دارد و در محدوده تعداد میزبان، بیماریزایی و خصوصیات فیزیولوژیکی متفاوت هستند. قارچ با دمای ۲۵ تا ۳۰ درجه سانتیگراد بهخوبی رشد میکند. میسلسوم به نظر شفاف یا رنگ برنزهای دیده میشود.
۳) عامل بیماری پوسیدگی فوزاریومی ریشه
Fusarium erticillioides گزارششده است. اگرچه سایر گونههای فوزاریم نیز ممکن است بر روی فلفل بیماریزا باشند.گونههای قارچ پیتیوم شامل Pythium aphanidermatur ، P. myriotylum و P. irregular موجب آلوده شدن فلفلها میشوند. این قارچ بافتهای سفید و پنبهای در سطح گیاه ایجاد میکند. اوگونیا و آنترییدیا برای تولیدمثل جنسی تشکیل میشوند. فایتوفترا خصوصیات مورفولوژیکی مشابهی با پیتیوم دارد، اما نحوه جوانهزنی، اسپورژانس متفاوت است.
چرخه بیماری و اپیدومیولوژی
علاوه بر کلونی کردن در بافتهای مرده گیاه، R. solani میتواند اسکلروتیا تشکیل دهد، که میتواند سالها در خاک زنده بماند. قارچ دارای طیف وسیعی از میزبان است و دارای راههای زیاد و متنوع تلقیح میباشد. عوامل خاک مانند دما، رطوبت و pH بر پیشرفت بیماری تأثیرگذار میباشد. چرخه فوزاریوم ورتسیلیومی در دماهای بالا (۲۵ الی ۳۷ درجه سانتیگراد) فعالیت میکند. بیماریزایی قارچ بر روی گونههای مختلف فلفل ممکن است با تولید اسید جیبرلیک و مایکوتوکسین ها مانند فومونیسین و زرآلنون همراه باشد. گونههای پیتیوم میتوانند در علف هرز و سایر میزبانها زنده بمانند و یا اسپور در خاک تولید کنند و زنده بمانند.
جوانهزنی اسپورها توسط اگزودات های ریشه ایجاد میشود. پاتوژن میتواند بهسرعت توسط آبیاری یا آبهای زیرسطحی پخش شود. آب نقش مهمی در پراکندگی گونه فایتوفترا ایفا میکند. در خاک اسپورها از گونههای فایتوفترا از خاک بهعنوان منبع تلقیح اولیه استفاده میکند.
کنترل
ضدعفونی بخارآب (۷۱ درجه سانتیگراد به مدت ۳۰ دقیقه) میتواند برای ضدعفونی کردن پاتوژن های موجود در خاک در شرایط گلخانهای مورداستفاده قرار گیرد. با اصلاح خاک با کمپوست، میتوان موجب کاهش بوته میری شد.
وسایل مزرعه و ادوات مورداستفاده برای ضدعفونی و کاهش جابهجایی پاتوژن ها باید مورد شستشو قرار گیرند. بهتر است از مواد ضدعفونیکننده مانند هیدروکلریت ۱۰% استفاده شود. از بذر و نشاء عاری از پاتوژن استفاده شود.
کاشت بذر و نشاء در بسترهای بزرگ میتواند رطوبت خاک را کاهش داده و از شرایط غرقاب جلوگیری کند. در حوضچههای آبیاری از آب سطحی نباید استفاده کرد، زیرا آنها میتوانند منبع تلقیحی از پاتوژن های بوته میری باشند.
استفاده از قارچکش باید مبتنی بر عامل ایجادکننده بوته میری باشد. از راه ای کنترل بیولوژیکی میتوان به استفاده از قارچهای Trichoderma harzianum، Streptomyces rochei ، Cladorrhinum foecundissimum و… استفاده نمود. این قارچها میتوانند بهطور چشمگیری موجب کنترل بوته میری شوند.
۴) فوزاریوم ساقه و پوسیدگی میوه
پوسیدگی فوزاریومی ساقه و پوسیدگی میوه برای اولین بار در تولید فلفل گلخانهای در کانادا و انگلیس در سال ۱۹۹۴ گزارش شد. این بیماری بعداً در فلوریدا در سال ۱۹۹۹ شناسایی اما پوسیدگی میوه مشاهده نشد. به نظر نمیرسد که این بیماری مشکلی در مزرعه فلفل ایجاد کند.
علائم
لکههای قهوهای پررنگ، ایجاد زخمهایی در زیر محل هرس، یا از جاهایی که میوه هرس شده مشاهده میشود. زخمهای موجود در زیرپوست و در قسمت پری درم نیز قابلمشاهده میباشد. به دلیل آلودگی پری درم، شاخههای جدید نیز آلوده خواهد بود.
گیاهان آسیبدیده به دلیل تخریب بافت و سلولها ساقه به مرور زمان پژمرده و سپس خشک میشوند. بر روی برگها ممکن است لکههایی بین رگ برگها ایجاد کند، و لوبهای کاسه گل ممکن است قهوهای شوند و به سمت بالا متمایل شوند.
میسلیوم سفید، اسپورودوشی و پیریتسی در بافتهای تخریبشده مشهود است. میوههای آلوده ناهمواریهای کم، بهصورت راهراههای طولی لکهای را نشان میدهد. میسلیوم سفید در حفره میوه یافت میشود و بذرهای میوه به رنگ قهوهای تغییر رنگ میدهد.
ارگانیسم علت
عامل ایجاد پوسیدگی ساقه و میوه aematococca Necteria میباشد. پاتوژن موجب تولید لکههای کروی آسک و آسک اسپور به رنگ قرمز تیره میشود. اسپورهای دیگر به نامهای میکروکلونی، ماکروکونیدیا و کلامیدوسپورها در مرحله آنامورف بهصورت غیرعادی تولید میشوند.
۵) چرخه بیماری و اپیدومیولوژی
بیماری فوزاریوم در خاک بسیار رایج است و انواع مختلفی از اسپورها را تولید میکند، که هنگام جوانهزنی میتوانند به زخمهای ریشه و طوقه حمله کنند. در مراحل بعدی توسعه بیماری، زخمهایی شانکر مانند (زخم گریتسی)، بر روی بافتهای آسیبدیده تحت رطوبت زیاد مشاهده میشود. رطوبت بالا همچنین از آسکوسپورها، اسپورهای تولید شده لقاح جنسی که از پریتسی خارج میشوند و درنتیجه انتشار طبیعی این بیماری اتفاق میافتد.
در مقابل، اسپورهای غیرجنسی تمایل دارند که بهواسطه آبپاشی، مه پاشی و فعالیتهای انسانی پراکنده شوند. اگرچه آسکواسپورها میتوانند بهطور فعال تخلیه شوند، اما در محیط نامساعد، درجه حرارت بالا و رطوبت کم ادامه بقا برای اسپورها امکانپذیر نیست. آلودگیهای این بیماری هنگامی رشد و توسعه پیدا میکند که گیاه دچار استرسهای زیادی شوند.
کنترل
هیچرقم گیاهی مقاوم به این بیماری مشخص و معرفی نشده است. هیچ قارچکش اختصاصی نیز برای کنترل و مبارزه با فوزاریوم ساقه و میوه هنوز گزارش نشده. استراتژیهای مدیریتی به روشهای کشاورزی متکی هستند. اسپورهای داخل گلخانه با از بین بردن شاخهها، گیاهان آلوده و پوشاندن سطح خاک با ورقهای پلاستیکی (مالچ) و ضدعفونی ابزارهای هرس کاهش مییابد.
استفاده از بذر فاقد پاتوژن نیز مهم میباشد، زیرا پاتوژن میتواند بذر را آلوده کرده و با استفاده از بذر آلوده، پاتوژن نیز منتشر شود. مسئول فنی گلخانه باید توجه زیادی به ضدعفونی ابزار و وسایل داخل گلخانه داشته باشد.
دما و رطوبت بالا مقدار گستردگی آلودگی را افزایش میدهد. آبیاری مناسب و تهویه مناسب ممکن است شدت فوزاریوم ساقه و پوسیدگی میوه را کاهش دهد.
۶) فوزاریوم آوندی (پژمردگی آوند)
گونههای خانواده بیماری فوزاریوم که عامل پژمردگی ریشه میباشند شامل F. oxysporum f. sp. Vasinfectum و F. redolens. میباشد. بههرحال F. oxysporum f. sp. Capsici بهعنوان پژمردگی ریشه فلفل معرفی میشود.
علائم
علائم اولیه با زردی جزئی شاخه، برگ و پژمرده شدن قسمت برگها مشخص میشود. از چند روز تا یک دوره حالت پژمردگی دائمی با برگهای به هم چسبیده ادامه پیدا میکند و تغییر رنگ در ریشهها رخ میدهد. این بیماری بهطورکلی بهصورت موضعی در مزارع بروز و در گلخانه بهصورت اپیدمی میتواند گسترش یابد.
ارگانیسمهای علت
عامل این بیماری، F. oxysporum f. sp capsici، دارای خصوصیات مورفولوژیکی، بیولوژیکی و فیزیولوژیکی مشابه سایر فرمهای دیگر فوزاریوم میباشد.
با وجود بیماریزایی روی گیاه فلفل، این قارچ باعث ایجاد علائم پژمردگی روی کلم، طالبی، پنبه، خیار، بادمجان، بامیه یا گوجهفرنگی نمیشود. بیشتر کشتهای ایزوله آزمایشگاهی، بر روی آگار دکستروز سیبزمینی بهخوبی رشد کرده و منتشر میشود.
چرخه بیماری و اپیدومیولوژی
قارچ فوزاریومی F. oxysporum بهصورت اختصاصی بر روی فلفل فعالیت میکند. شروع بیماری در هوای گرم اتفاق میافتد و دمای مناسب برای پیشرفت بیماری ۲۵-۲۸ درجه سانتیگراد است. رطوبت زیاد خاک بهویژه در مزارع با زهکشی ضعیف بستر مناسب این بیماری میباشند.
میزبان گیاهی جایگزین برای بقای این پاتوژن بهخوبی شناختهنشده است، فرض میشود که میزبان اختصاصی پاتوژن این قارچ، گیاه فلفل میباشد. کلامیدوسپورها احتمالاً ساختار زمستان گذرانی پاتوژن در خاک هستند و بهعنوان منبع اصلی تلقیح عمل میکنند.
کنترل
ازآنجاکه ممکن است پاتوژن توسط اندامهای آلوده گیاهی و همچنین خاک و تجهیزات آلوده پخش شود، برای به حداقل رساندن شیوع بیماری، رعایت موارد بهداشتی الزامی میباشد. مقاومت در گونههای C. baccatum ، C. annuum و C. chacoense مشخصشده است، اما ارقام مقاوم تجاری از این فلفلها در دسترس نیست.
۷) بلایت فایتوفتورایی، پوسیدگی ساقه، میوه و طوقه
Phytophthora capsicih باعث پوسیدگی ریشه، طوقه و همچنین بلایت برگ، میوه و ساقهها بر روی مراحل مختلف رشد میشود. پاتوژن حاصل از خاک، برای اولین بار در مکزیک شناساییشده است.
علائم
علائم آن شامل پوسیدگی ریشه و طوقه میباشد. ضایعات مشخص سیاه بر روی ساقهها اغلب وجود دارد. این پاتوژن همچنین میتواند باعث آلودگی برگها و ایجاد ضایعات دایرهای به رنگ قهوهای مایل به خاکستری میشود.
برگها و ساقه معمولاً در قسمتهای پایین فلفل به دلیل نزدیک بودن به خاک اول مشاهده میشود. بقایای اندام گیاهی و میوه آلوده به میسلیای سفید و اسپورانژیا میباشند.
ارگانسیم های علت
از قلمرو او میست های غیر سینتیک میباشد، Phytophthora capsici عامل اصلی بلایت فایتوفتورایی، پوسیدگی ساقه، میوه و طوقه میباشد.
چرخه بیماری و اپیدومیولوژی
اسپورها احتمالاً منبع اولیه تلقیح را تأمین میکنند و این بیماری در یک سال زراعی چند چرخه دارد. Phytophthora capsici بهصورت جنسی و غیرجنسی تولیدمثل میکند.
پاتوژن هتروتال است و دو نوع تلقیح دارد، معروف به A1 و A2. هر دو نوع جفتگیری ممکن است در همان مزرعه و گیاه یافت شوند.گامتانژیوم نر، آنترییدیم، گامتانیم ماده و اوگونیوم تقسیم میوز انجام میدهند. پلاسمولوژی و کاریگامی منجر به تشکیل اسپورهای دیپلوئید میشود که بهعنوان تلقیح برای زمستان گذرانی میباشد.
اسپورها میتوانند با تشکیل مستقیم یک لوله جوانه زا یا تشکیل اسپورانژیوم غیرمستقیم جوانه بزنند. پاتوژن همچنین میتواند از طریق اسپورانژیا، که در اسپورانژیوفورهای شاخهای تولید میشوند، بهطور غیرمستقیم تولید کند.
کنترل
پرورش گیاهان در بستر کاشت با روش آب یاری قطرهای همراه آب مالچ پلاستیکی، رشد و توسعه بیماری را کاهش میدهد، زیرا مالچ بهعنوان یک مانع فیزیکی برای کاهش ریختن آب بر روی خاکآلوده میباشد.
آبیاری قطرهای باعث کاهش قطرههای آب و اشباع خاک میشود. تناوب زراعی نیز نقش به سزایی در کنترل این بیماری دارد.
اگرچه ارقام مقاوم فلفل دلمهای به فایتفترا معرفیشده است، اما بیماری فایتفترا در بین خیلی از رقمهای فلفل دلمه گزارششده و ممکن است مقاومت خاص در یکگونه از فلفل دلمه وجود داشته باشد. بهمنظور کنترل بلایت شاخ و برگ، احتمال دارد استفاده از قارچکشها از طریق اسپری بر روی برگ، برای ارقام با مقاومت در برابر پوسیدگی ریشه لازم باشد. ترکیب کاشت ارقام مقاوم به بیماری همراه استفاده از قارچکش میتواند بهعنوان راهحل مناسب جهت کاهش شیوع بیماری ناشی از P. capsici باشد.
استفاده از فسفات پتاسیم بهتنهایی ممکن است باعث افزایش آلودگی خاک به فایتفترا شود. سمیت ناشی از فسفات پتاسیم موجب قهوهای شدن و پیچخوردگی حاشیههای برگ و لکههای قهوهای روی برگها میشود.
۸) بیماری Southern Blight
این بیماری در جنوب ایالاتمتحده شایع است و ۵۰۰ گونه گیاهی بهعنوان میزبان در آمریکا ثبتشده است.
علائم
این پاتوژن گیاه فلفل را در نزدیکی خاکآلوده میکند و باعث ایجاد ضایعه قهوهای بر روی ساقه و کلروز و درنهایت منجر به مرگ گیاهان میشود. یکلایه مسیسلیومی سفید بر روی ساقه و در نزدیکی زمین ظاهر میشود.
اسکلروتی گرد، به رنگ قهوهای روشن تا قهوهای تیره ، روی بافتهای آلوده دیده میشود ، که بهعنوان منبع تلقیح عمل میکند. یک حلقه گرد و سخت به رنگ قهوهای روشن تا قهوهای تیره روی بافتهای آلوده دیده میشود و تلقیح را برای زمستان گذرانی انجام میدهند. میوه فلفل ممکن است توسط عوامل بیماریزا آلوده و درنتیجه بافتهای میوه بهشدت تخریب و دفورمه شوند.
ارگانیسم علت
عامل بیماری Sclerotium rolfsii Sacc میباشد. این قارچ میتواند در وجود و یا عدم وجود بافتهای گیاه میزبان رشد کند.
دو نوع هیف قابلمشاهده است. در هر تیغه یک یا چند اتصال ایجاد میشود و دارای پشتبند میباشد اما نوع دیگر فاقد پشتبند است. مشاهده هسته در سلولهای نوک هیف ها دشوار است، اما در سلولهای بزرگتر قابلمشاهده است.
چرخه بیماری و اپیدومیولوژی
اسکلروتیای S. rolfsii میتواند سالها در خاک خشک مزرعه زنده بماند و بهعنوان منبع اصلی تلقیح تلقی شود. با این حال، بقای اسکلروتیا در خاک مرطوب بهطور چشمگیری کاهش مییابد. این پاتوژن میتواند در بقایای گیاهان پنهانشده در خاک زنده بماند و باعث ایجاد اسکلروتیای جدید شود. اسکلروتیا و میسلیا ممکن است از طریق ابزارهای آلوده، خاکآلوده، نشاء، بذر واب آبیاری پخش شوند.
درجه حرارت بالا، رطوبت زیاد و pH پایین خاک، باعث پیشرفت این بیماری میشود. توسعه بیماری بین ۲۰ تا ۳۵ درجه سانتیگراد سریع میباشد، درحالیکه درجه حرارت زیر ۱۰ درجه سانتیگراد و بالاتر از ۴۰ درجه سانتیگراد رشد قارچمهار میشود.
Sclerotium rolfsii در قسمتهای آلوده گیاهان باعث ایجاد اسکلروتی جدید میشود که ممکن است در اعماق مختلف گیاه نفوذ کند. اگرچه میزان زنده ماندن اسکلروتیا باگذشت زمان کاهش مییابد، ولی سطح موجود یا در نزدیکی خاک، قدرت بقای بالایی دارد و موجب تلقیح اولیه برای فصل رشد بعدی میشود.
کنترل
منابع مقاومت ژنتیکی به S. rolfsii در فلفل گزارششده است. شدت بیماری ممکن است با نوردهی شدید به مدت ۶هفته به بستر جمعیت قارچ را بهشدت کاهش دهد. گزارششده است که عوامل بیو کنترل مانند Gliocladium virens ، Trichoderma zianum و Bacillus subtilis باعث کاهش شدت بیماریهای ناشی از S. rolfsii میشوند.
با این حال، میکروارگانیسمهای آنتاگونیست در صورت قرار گرفتن در مقابل نور و حرارت بالای خورشید، تخریب میشوند. pH خاک بر جوانهزنی اسکلروتیا تأثیر میگذارد، pH بالای ۷ عامل بازدارنده برای رشد این قارچ میباشد.
تناوب زراعی به دلیل وجود طیف وسیعی از میزبانها برای پاتوژن این بیماری، ممکن است بیاثر باشد. اما گیاهان غیر میزبان مانند ذرت و غلات میتوانند برای کاهش جمعیت این بیماری استفاده شود.
۹) پژمردگی ورتیسیلیومی
پژمردگی ورتیسیلیومی، همچنین بهعنوان پژمردگی سبز نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین بیماریهای فلفل میباشد. گزارششده است که در سراسر جهان با حمله به گیاهان مزرعه و گلخانه تکثیر پیدا میکند.
علائم
علائم اولیه شامل سوختگی و کلروز در برگهای پایینی ایجاد میشود. با پیشرفت بیماری، برگها زرد میشوند و سرانجام برگها شروع به خزان خارج از فصل میکنند.
علائم شاخ و برگ پژمردگی شبیه به مواردی است که در اثر پوسیدگی ریشه فایتوفترا ایجاد میشود بهجز اینکه در این بیماری، ریشهها بهصورت گستردهای قهوهای و پوسیدگی ریشه ایجاد میشود.
بسته به پیشرفت بیماری، تغییر رنگ آوندها در ساقه نزدیک به طوقه گیاه رخ میدهد. اگر گیاه دچار تنش شدید شود و یا بار میوهای سنگین داشته باشد، شدت بیماری بدتر و درنتیجه باعث کاهش ایمنی میشود.
ارگانیسم علت
در ابتدا تصور میشد که ورتیسیلیوم albo-atrum تنها گونه ورتیسیلیوم بیماریزا برای گیاهان فلفل میباشد. بااینحال، دو ساختار متفاوت در فاز استراحت و زمستان گذرانی یافت شده است. برخی از آنها فقط میکروسکلروتیا تولید میکنند، درحالیکه برخی دیگر فقط میسلیای تیره تشکیل میدهند. هر دو V. albo-atrum و V. dahliae ممکن است در آزمایشگاه ابتدا کلونیهای سفید تا مایل به خاکستری بر روی آگار دکستروز سیبزمینی تولید میکنند. پس از چند هفته نگهداری در انکوباتور، V albo-atrum میسلیوم سیاه قهوهای تولید میکند، درحالیکه V. dahliae میکروسکلروتیای سیاه ایجاد میکند.
Conidia عبارتاند از هیالین، تکسلولی بیضی تا استوانهای.
چرخه بیماری و اپیدومیولوژی
عوامل ایجادکننده، V. albo-atrum و V. dahliae ، به دلیل دامنه میزبانی گستردهای که دارند، کنترل این بیماری دشوار میباشد. این دو گونه دارای یک چرخه زندگی مشابه هستند، که شامل یک مرحله زمستان گذرانی، انگلی و یک مرحله ساپروفیت میباشد.
جوانه زدن میکروسکلروتیا یا میسلی در حالت خفته ناشی از اگزودیتهای ریشه، و در مرحله انگلی با آلوده کردن گیاهان مستعد از طریق نوک ریشه یا درجاهای دیگر را آغاز میکند. هر دو گونه برای رشد به رطوبت خاک احتیاج دارند. مرحله ساپروفیت موجب نکروز بافت گیاه یا پیری میشود.
در این مرحله، V. albo-atrum میتواند برای انتشار بیماری موجب آلودگی بر روی بافتهای گیاه شود ، اما V. dahliae میکروسکلروتیایی که به خاک منتقل میشود، ایجاد میکند. میکروسکلروتیا در غیاب میزبان میتواند در شرایط مزرعه تا ۱۴ سال زنده بماند. در مقابل، عمر بقای میسلی خفته تیره تولیدشده توسط V. albo-atrum مرحله ساپروفیتی بسیار کوتاهتر از میکروسکلروتیا است. علاوه بر این، اینگونه ها میتوانند بهعنوان میسلیوم در میزبان چندساله یا در اندامهای دیگر باقی بمانند.
کنترل
ارقام مقاوم برای کنترل پژمردگی وریتیلیوم در فلفل معرفی نشده است زیرا میزان مقاومت بسیار متغیر است و ممکن است در زمان آلودگی به شرایط محیطی بستگی داشته باشد. ژنوتیپ های مختلف V. dahliae و V. alboatrum ممکن است در یک گیاه یا سطح واحد وجود داشته باشند و اینگونه ها میتوانند برای مدت طولانی در خاک یا بقایای گیاهی زنده بمانند.
تناوب زراعی ممکن است امکانپذیر نباشد، اگرچه تناوب با کلم برو کلی، گلکلم یا کاهو برای کاهش سطح تلقیح V. dahliae پیشنهاد شده است. هنگامیکه سطح بالایی از تلقیح قارچی در یک مزرعه وجود داشته باشد، باید محصولاتی نا همخانواده بهجای کاشت دوباره فلفل کاشته شوند.
ممکن است استفاده از بخارآب در خاک، همراه هوادهی و نوردهی به خاک مؤثرتر باشد، اما ممکن است این عوامل بیماریزا بهطور کامل از بین نرود.
۱۰) پوسیدگی اسکلروتینیایی ساقه یا کپک سفید فلفل
عامل این بیماری قارچ Sclerotinia sclerotiorum و S. minor میباشند و بیماری کماهمیتی برای فلفل در نظر گرفتهشده است، که نوع اول آن بیشتر در شرایط مزرعه مشاهده میشود.
علائم
اسکلروتینیا جزئی طوقه فلفل را آلوده میکند و باعث ایجاد ضایعات مرطوب میشود. پس از آلودگی، شاخ و برگ گیاهان به رنگ سبز کمرنگ و پژمرده میشوند. با پیشرفت بیماری، سرانجام طوقه گیاه بریده و منجر به مرگ میشود. میسلیای سفید و کوچک (۲-۳ میلیمتر)، سیاهوسفید، اسکلروتی شکل نامنظم در قسمت بیرونی طوقه گیاه و در مراکز حفرههای ساقه ظاهر میشود.
Sclerotinia sclerotiorum میتواند باعث ایجاد بیماری در گیاهان جوان و بالغ فلفل در مزرعه شود. همچنین، آسکواسپورها میتوانند منبع اولیه تلقیح برای آلوده کردن اندامهای زیرزمینی فلفل باشند. بقایای آلودهشده ابتدا روی ساقه نزدیک به طوقه مشاهده میشود و سپس تا بالای گیاه گسترش مییابد.
میسلیوم کرکی سفید روی بافتهای آلوده مشاهده میشود، و اسکلروتی سیاه (۵-۱۰ میلیمتر) میتواند در خارج از میسلیای سفید و در داخل ساقه ایجاد شود. لکههای سبزرنگ و مرطوب را میتوان در میوههایی مشاهده کرد، که در آن میسلیای سفید و سیاه، با لکههای گرد تا نامنظم وجود دارد.
ارگانیسمهای علت
بهطورکلی عوامل ایجادکننده پوسیدگی ساقه اسکلروتینیایی با اندازه اسکلروتی و تولید آپوتسیا قابلتفکیک هستند.
Clerotinia sclerotiorum نسبت به S. minor اسکلروتیای بزرگتری ایجاد میکند. علاوه بر این، S. sclerotiorum آپوتسیا را تشکیل میدهد که آسکوسپورها از آسک خارج میشود و قسمتهای زیرزمینی فلفل را آلوده میکند.
چرخه بیماری و اپیدومیولوژی
اسکلروتیا بهعنوان یک ساختار جهت ادامه بقا در خاک عمل میکند و میتواند زنده بماند. رطوبت بالا و درجه حرارت پایین (۱۵-۲۱ درجه سانتیگراد) به جوانهزنی کارپوژنیک و هیف های اسکلروتیا کمک میکند. پس از جوانهزنی، آپوتسیا تشکیل میشود.
تحت شرایط مطلوب در هوای خنک و مرطوب، آسکواسپورها بهعنوان منبع اصلی تلقیح به در هوا آزاد میشوند. آسکوسپورها گل و سایر قسمتهای گیاه را با جوانهزنی آلوده میکند. سرانجام، پاتوژن از بافتهای پیر روی ساقهها و برگهای سالم در قسمتهای پایینی کانوپی رشد میکند.
کنترل
هیچگونه ارقام تجاری در برابر S.sclerotiorum مقاومت ندارد اما چندین رقم فلفل بهمنظور افزایش مقاومت در ارقام تجاری برای استفاده در برنامههای اصلاح نژاد پیشنهادشده است. ممکن است ضدعفونی خاک با بخارآب موجب کاهش تعداد اسکلروت های زنده شود، اما آسکوسپورهای موجود در هوا ممکن است از نقاط دور وارد زمین شوند و باعث بروز بیماری شوند. قارچکشها فقط هنگام انتشار آسکواسپورها ممکن است تا حدی مؤثر باشند.
۱۱) پژمردگی باکتریایی فلفل
دلیل این بیماری Ralstonia solanacearum میباشد که در سال ۱۹۹۶ یکی از مخربترین بیماریهای گیاهی کل دنیا بود. این باکتری موجود در خاک، طیف گستردهای از گیاهان میزبان ( بیش از ۴۴ خانواده گیاهی) را آلوده میکند، ازجمله گیاهان متعدد بااهمیت اقتصادی بالا را نیز آلوده میکند.
پژمردگی باکتریایی فلفل باعث از بین رفتن صرف اقتصادی فلفل در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری میشود. فلفلهای تولیدشده در مناطق معتدل، گلخانهها یا سایر سازههای محافظتشده نیز ممکن است به دلیل افزایش درجه حرارت که برای رشد و گسترش این بیماری لازم میباشد، تحت تأثیر قرار گیرند.
علائم
گیاهان آلوده ممکن است داخل یک منطقه بهصورت لکهای پراکنده باشند، اما بیشتر اوقات بهصورت لکهای در مزارع، جاهایی که ماندآبی اتفاق میافتد، دیده میشوند. در محصولات با سیستم آبیاری جوی و پشته که آب بر روی خاک جابهجایی زیادی دارد، موجب جابهجایی زیاد پاتوژن ها و درنتیجه گیاهان زیادی درگیر بیماری میشوند و ضررهای اقتصادی زیادی وارد میکند. علائم اول در گیاهان بالغ بهصورت پژمردگی تدریجی ظاهر میشود که در گرمترین زمان روز در زیر برگها شروع به فعالیت میکند در ساعات خنکی روز سرعت رشد آن کاهش مییابد.
برگهای سبز شروع به پژمردگی موقتی میکنند، اما سرانجام با پیشرفت بیماری موجب پژمردگی دائمی میشود. در شرایط مساعد، کل گیاه ممکن است بهسرعت درگیر و آلوده به قارچ شود. در ساقههای پایین نزدیک به خاک، طوقه، ریشهها و آوندها شاهد تغییر رنگ به قهوهای خواهیم بود. با اینحال، پوسیدگی ریشه نیز ممکن است به دلیل آلودگی ثانویه توسط سایر باکتریها یا قارچها مشاهده شود.
با قرار دادن پایین ساقه بریدهشده در آب، میتوان جریان باکتری را بهصورت جریانی از رشتههای سفید و شیری در آب شفاف مشاهده کرد. اگرچه علائم پژمردگی مشابه علائم فایتفترا میباشد، وجود جریان باکتریایی و عدم وجود تیرگی بیرونی ساقه دو ویژگی اصلی برای شناسایی پژمردگی باکتریها است.
چرخه بیماری و اپیدمیولوژی
هنوز دقیقاً فیلوتایپ غالب R. solanacearum باعث پژمردگی باکتریایی فلفل هنوز شناسایی نشده است، اگرچه هر چهار فیلوتایپ برای فلفل ایجاد بیماری و خسارت میکند. Ralstonia solanacearum دامنه میزبان گستردهای دارد و پاتوژن میتواند در مدت طولانی و بدون گیاه میزبان در خاک زنده بماند.
در غیاب میزبانهای مستعد، این باکتری میتواند در ریشه گیاهان غیر میزبان زنده بماند. علاوه بر منبع اصلی تلقیح در خاک، باکتری را میتوان با ابزار کاشت، آبهای آلوده، تجهیزات و کارگران مزرعه منتقل شوند. مانند سایر عوامل بیماریزای موجود در خاک، عوامل فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک ممکن است برشدت بیماری پژمردگی باکتریایی تأثیرگذار باشد. درجه حرارت مهمترین عامل مؤثر بر توسعه بیماری و بقا در خاک میباشد.
بهطورکلی، سرعت تکثیر و رشد این باکتری بین دماهای ۱۵ تا ۳۵ درجه سانتیگراد افزایش مییابد. سایر فاکتورهای مهم خاک در رابطه با این بیماری شامل رطوبت خاک، نوع و pH نیز مهم میباشد. صرفنظر از حساسیت گیاهان میزبان، R. solanacearum میتواند ارقام مقاوم و مستعد را از طریق منافذ طبیعی ناشی از توسعه ریشه و زخمهای جانبی روی ریشههای ناشی از کاشت و یا عملیات به زراعی، تغذیه حشرات و نماتد، آلوده و درگیر کند. پس از آلودگی گیاه، پژمردگی سریع گیاهان میزبان درنتیجه حمله سنگین و تکثیر باکتری در بافتهای آوندی رخ میدهد. پاتوژن میتواند از طریق خاکهای آلوده ریشهها را نیز آلوده کند و منجر به شیوع پژمردگی باکتریایی در بخشهای مختلف مزرعه گردد.
پس از مرگ گیاهان آلوده، بقایای گیاهی میتواند بستر خوبی برای زنده ماندن و بهعنوان منبع تلقیح محسوب شود.
کنترل
هیچ روش خاصی برای کنترل R. solanacearum کاملاً مؤثر نیست، زیرا پاتوژن ها دارای میزان بالایی از تنوع ژنتیکی و دامنه گستردهای از میزبان میباشد. بنابراین، جلوگیری از ورود پاتوژن به یک منطقه غیر آلوده مهم است. اگرچه در کاشت آزمایشی ارقام مقاوم مشخصشده اند، مقاومت فلفل در برابر پژمردگی باکتریایی احتمالاً توسط تعداد کمی صفت ژنتیکی مقاومت و کنترل میشود.
اقدامات کشاورزی ممکن است به کاهش پژمردگی باکتریایی کمک کند. از بذرها و نشاهای بدون پاتوژن استفاده شود. آبیاری با استفاده از آب آلوده از مزارع آسیبدیده ممکن است R. solanacearum را منتقل کند.
برای به حداقل رساندن شیوع باکتری باید از آبیاری بیشازحد جلوگیری کرد. روشهای دیگری که ممکن است به محدود کردن گسترش باکتری کمک کند شامل ریشهکن کردن علفهای هرز، از بین بردن گیاهان آسیبدیده، جمعآوری بقایای ریشه و اندام هوایی و نظافت عمومی میباشد.
به همین ترتیب ضدعفونی کردن تجهیزات باغبانی و کشاورزی الزامی است. تناوب زراعی با محصولات غیر میزبان مانند گیاهان دارویی ممکن است باعث کاهش جمعیت R. solanacearum شود، اما استفاده از گیاهان همخانواده جهت تناوب زراعی، کاری بسیار اشتباه میباشد که موجب افزایش جمعیت و پاتوژن داخل خاک میباشد. نماتدها گرههایی تسبیح شکل بر روی ریشه ایجاد میکند و سایر حشرات که از ریشه تغذیه میکنند موجب افزایش میزان پژمردگی باکتریایی میباشد، زیرا این آفات به R. solanacearum کمک میکند تا گیاهان میزبان را سریعتر آلوده کرده و در مزرعه گسترش دهد.
جمعبندی
علفهای هرز و بیماریهای گیاهی عموماً از عوامل عمده و اصلی کاهش شدید عملکرد از سطح محصول میباشد. علفهای هرز به خاطر وحشی بودن این گیاه دارای قدرت جذب بسیار بالاتر، مقاومت بیشتر و نیز قدرت رشد بسیار بالاتری نسبت به گیاهان زراعی دارد.
از دلایل دیگر این تأثیرات منفی، اثرات آللوپاتی بر روی گیاه شیمیایی به دلیل تولید مواد آللوشیمیایی در ریشه و همچنین در اندام هوایی میباشد. این مواد آللو شیمیایی موجب رشد شدید در گیاهان زراعی و یا عدم جوانهزنی در بذر گیاهان زراعی میگردد.
بیماریهای گیاهی داراش روشهای پیچیده و سخت مبارزه میباشد. به خاطر گستردگی در ژنتیک آنها و نیز مشابه بودن عمده علائم آنها، بهترین روش تشخیص توسط آزمایشگاه میباشد تا مناسبترین روش مبارزه و قارچکش استفاده گردد.
بهترین روش مبارزه با قارچکش، ضدعفونی خاک با قارچکش همراه، عدم ایجاد شرایط مناسب جهت فعالیت رشد قارچها و جلوگیری از ورود قارچ به داخل محیط و بستر کشت میباشد. قارچهای بیماریزا به دلیل انگل بودن صدمات بسیار سنگینی به گیاه و بعد اقتصادی کشاورزی وارد میکند.
گیاهان همواره برای استفاده از منابع رشد مانند نور، مواد غذایی، آب و… در حال رقابت با یکدیگر میباشند. این رقابت بهصورت ذاتی برای ادامه بقا و همچنین ازدیاد نسل خود میباشند. این رقابت حتی در محصولات کشاورزی که کاشت انجام میشود نیز وجود دارد. در صورت عدم کاشت بافاصله مناسب از هم و همچنین عدم تأمین کافی مواد غذایی و آب، گیاهان زراعی شروع به رقابت باهم میکنند. علفهای هرز به دلیل مقاومت و پتانسیل خیلی بالایی که نسبت به گیاهان زراعی دارند، همیشه در رقابت پیروز خواهند بود و موجی کاهش شدید عملکرد و یا حتی گیاه زراعی گردد. به همین دلیل باید همواره با علفهای هرز صورت گیرد.
گیاهان نیز دارای مکانیسم دفاعی در برابر عوامل محیطی میباشند. گیاهان دارای مقاومتهای متفاوتی هستند. قارچها نیز به دلیل زندگی انگلی خود و همچنین میل به ادامه بقا و تولید مثل نسبت به گیاهان دیگر حتی بر روی علفهای هرز نقش تهاجمی دارند. در صورت عدم پیشگیری و کنترل بیماریها شاهد صدمات بسیار سنگین و همچنین کاهش شدید عملکرد در واحد سطح خواهیم بود.
معمولاً مبارزه با علفهای هرز به خودی میتواند یکی از عوامل بازدارنده و پیشگیریکننده از طغیان بیماریها بر روی گیاهان باشد.