کاشت، داشت و برداشت آفتابگردان
آفتابگردان (Helianthus. annuus) یک گیاه یکساله، بلند با رشد سریع است که برگهای پهن و بیضی_قلبی شکل و تقریباً پرزدار دارد و در تابستان گلهای بزرگ (تا حدود ۳۰ سانتیمتر) زردرنگ و درخشان تولیدمیکند. گلبرگهای زردرنگ اطراف یک دیسک مرکزی (طبق) به رنگ قهوهای تیره قرارگرفتهاست. این گل جاذب زنبورعسل است. دانههای آفتابگردان در دیسک […]
آفتابگردان (Helianthus. annuus) یک گیاه یکساله، بلند با رشد سریع است که برگهای پهن و بیضی_قلبی شکل و تقریباً پرزدار دارد و در تابستان گلهای بزرگ (تا حدود ۳۰ سانتیمتر) زردرنگ و درخشان تولیدمیکند. گلبرگهای زردرنگ اطراف یک دیسک مرکزی (طبق) به رنگ قهوهای تیره قرارگرفتهاست. این گل جاذب زنبورعسل است. دانههای آفتابگردان در دیسک مرکزی تولیدمیشوند. بجز سه گونه در آمریکای جنوبی، همۀ گونههای Helianthus بومی ایالات متحده، کانادا و شمال مکزیک هستند. نام گل آفتابگردان ممکن است از شکل آن که شبیه خورشید است نشأت گرفتهباشد. بذور آفتابگردان در قرن شانزدهم از قارۀ آمریکا به اروپا آوردهشد، جایی که به همراه روغن آفتابگردان دانهها نیز به طور گسترده بهعنوان مادۀ غذایی استفادهمیشدند. در ابتدای گلدهی آفتابگردان در طول روز کج میشود تا به سمت خورشید بچرخد اما وقتی گلها شکوفا میشوند، چرخش متوقف میشود. این ردیابی خورشید در سرهای آفتابگردان جوان را هلیوتروپیسم مینامند. در زمان بالغشدن آفتابگردانها بهطورکلی به طرف مشرق هستند.
آفتابگردان گیاهی آسانرشد است و نیاز به مراقبت کمی دارد. گلها بر روی ساقههای قائم و محکم تولیدمیشوند. آفتابگردان و سایر گونهها، بهویژه سیبزمینی ترشی (H. tuberosus)، در مناطق معتدل و برخی مناطق گرمسیری بهعنوان محصول غذایی برای انسان، گاو و طیور و گیاهان زینتی کشت میشوند. گونۀ H. annuus معمولاً در طول تابستان و اوایل پاییز رشدمیکند و اوج فصل رشد آن اواسط تابستان است.
فهرست محتوا این مقاله
چشمانداز تاریخی
آفتابگردان بومی آمریکای شمالی است و در بسیاری از مناطق ایالات متحدۀآمریکا بهصورت وحشی رشدمیکند. آفتابگردان بهعنوان یک گیاه اقتصادی تاریخ طولانی و متنوعی دارد اما زمان و مکان اولین کشت آن نامشخص است. آفتابگردان قبل از استعمار جهان جدید، توسط سرخپوستان آمریکای شمالی استفادهمیشدهاست. کاشفان اسپانیایی آفتابگردان را از آمریکای شمالی به کشور خود بردهاند و تا سال ۱۵۸۰، یک گل مشترک در باغهای اسپانیا بودهاست.
کاشفان انگلیسی و فرانسوی با آموختن مصارف عمومی آفتابگردان از سرخپوستان آمریکایی، آن را به سرزمینهای خود معرفیکردند. این گیاه در طول مسیرهای تجاری به ایتالیا، مصر، افغانستان، هند، چین و روسیه گسترش یافتهاست. آفتابگردان بهعنوان یک محصول روغنی برتر در روسیه توسعه یافت و در سراسر اروپا پذیرش گستردهای پیداکرد. آفتابگردان روغنی یک محصول مهم اقتصادی در ایالات متحده قبل از سال ۱۹۶۶ بودهاست. زمینهای زیر کشت آفتابگردان در ایالات متحده در درجۀ اول به ارقام غیر روغنی اختصاص دادهشدهاست. گسترش جهانی تولید آفتابگردان ناشی از توسعۀ انواع روغنهای پرمصرف گیاهی و پیشرفتهای اخیر در تولید هیبریدها است. آفتابگردان بهطور گستردهای در اکثر نقاط جهان که در آن آبوهوا مطلوب است و روغن با کیفیت بالا تولیدمیشود، رشدمیکند.
توصیف
گل آفتابگردان یکی از ۶۷ گونه در جنس Helianthus است که همۀ آنها بومی قارۀ آمریکا هستند و بیشتر آنها در ایالات متحده یافت میشوند. این گیاه عضو خانوادۀ Compositae است و نوعی گل مرکب دارد. برگهای این گیاه پهن، بیضیشکل، دندانه درشت و خشن است که به صورت متناوب بر روی ساقه چیدهشدهاند. برگهای فوقانی باریکتر هستند. آفتابگردان ساقهای ضخیم، پرزدار و قائم دارد که به یک گل بزرگ منتهیمیشود. ساقۀ آفتابگردان میتواند به ارتفاع ۱ تا ۳.۵ متر برسد. بلندترین آفتابگردان ثبتشده ۹.۱۷ متر ارتفاع داشتهاست. سر گل یک دیسک بزرگ (طبق) به قطر ۱۰ تا ۳۰ سانتیمتر است. گلهای بیرونی طبق ازنظر جنسی عقیم هستند و ممکن است به رنگهای زرد، قرمز، نارنجی یا سایر رنگها باشند. گلهایی که در مرکز قرار دارند به میوۀ بالغ یا همان دانۀ آفتابگردان تبدیلمیشوند.
بیشتر ارقام آفتابگردان گونههای Helianthus annuus هستند اما چند گونۀ دیگر نیز اهلی هستند. بهعنوان مثال H. tuberosus (سیبزمینی ترشی) غدههای خوراکی تولیدمیکند و بهصورت محدود برای مواد غذایی و علوفۀ دام در ایالات متحده کشت میشود. گونههای دیگر بهعنوان گیاهان زینتی و یا معمولاً بهصورت علفهای هرز در مراتع و مناطق غیرحاصلخیز رشدمیکنند. تعداد کروموزومهای پایه برای جنس آفتابگردان ۱۷ است. پرورشدهندگان تلاقیهای خاصی را بین گونهها جهت ویژگیهای مفیدی همچون درصد روغن بالاتر، نرعقیمی سیتوپلاسمی، مقاومت به بیماریها و آفات انجامدادهاند و هیبریدهای تجاری بسیاری تولیدکردهاند. در بازار امروز، بیشتر بذور آفتابگردان که توسط کشاورزان تهیهمیشوند، هیبرید هستند. هیبرید dwarf2 حاوی هورمون جیبرلین نیست و رفتار هلیوتروپیک نشان نمیدهد.
مقاله پیشنهادی: تولید بذر هیبرید Hybrid و باز گردهافشان (OP)
الزامات موردنیاز کشت آفتابگردان
دما
گل آفتابگردان در مناطقی با تابستانهای گرم طولانی که باعث شکوفاشدن گلها میشود قابلرشد است. بهترین دما جهت رشد دمای ۲۱ تا ۲۵.۵ درجۀ سانتیگراد (۷۰ تا ۷۸ درجۀ فارنهایت) میباشد. بذور آفتابگردان را میتوان هنگامیکه دمای خاک حداقل به ۱۳ درجۀ سانتیگراد رسید مستقیماً در خاک کشت کرد.
عمق کاشت بذر ۲.۵ سانتیمتر در نظر گرفتهمیشود. فواصل کشت روی ردیفها بسته به رقم و اندازۀ نهایی گیاه ۴۵ تا ۶۰ سانتیمتر در نظر گرفتهمیشود. گل آفتابگردان میتواند بسیار بزرگ باشد (به طول ۹۰ تا ۳۰۰ سانتیمتر و عرض ۴۵ تا ۹۰ سانتیمتر) و به فضای زیادی احتیاج دارد و در بعضی مواقع نیاز به قیم دارد. گونههای بلندتر باید در مکانهایی که بادشکن وجود دارد، کشت شوند. برخی از انواع آفتابگردان وجود دارند که جمعوجور هستند و بهطور خاص برای رشد در فضاهای کوچکتر یا گلدان تولیدشدهاند.
گل آفتابگردان در خاکهای مختلف با زهکشی مناسب و pH 6.0 تا ۷.۵ میتواند با موفقیت رشدکند. pH بالاتر از ۶.۰ توصیهنمیشود. بهطورکلی آفتابگردان خاکهای غنی از هوموس، مرطوب و خنثی نزدیک به قلیایی با زهکشی خوب را ترجیحمیدهد. بااینحال نسبت به حاصلخیزی خاک چندان حساس نیست و خاکهای فقیر را نیز تحملمیکند.
نیاز کودی
گل آفتابگردان مانند سایر گیاهان سبز حداقل به ۱۶ عنصر برای رشد نیاز دارد. برخی از این عناصر مانند اکسیژن، هیدروژن و کربن از آب و هوا بهدستمیآید. مواد مغذی دیگر از خاک بهدستمیآیند. کمبود ازت، فسفر و گوگرد در خاک در همۀ مناطق اقلیمی وجود دارد. کمبود پتاسیم، کلسیم و منیزیم اغلب در مناطق پرباران وجود دارد. کمبود آهن، منگنز، روی، مس، مولیبدن، بور و کلر بسیار نادر است اما در بسیاری از مناطق آبوهوایی ظاهرمیشود. مقدار مواد مغذی خاک با آزمایش خاک مشخص میشود. آزمایش خاک تنها روش کاربردی برای پیشبینی پاسخ به مواد مغذی است. آزمایش خاک مواد مغذی موجود در خاک را ارزیابیکرده، خاک را ازنظر میزان مواد مغذی به بسیار کم (VL)، کم (L)، متوسط (M)، زیاد (H) و بسیار زیاد (VH) طبقهبندیمیکند.
پاسخ گیاه به افزایش کودها همیشه مثبت نیست زیرا ممکن است رطوبت خاک یا برخی عوامل محیطی دیگر محدودکننده باشند. مزرعهای که در آزمایش خاک در طبقۀ بسیار کم قرارمیگیرد ۸۰ تا ۱۰۰ درصد مواقع به کاربرد کود پاسخمیدهد اما مزرعهای که در طبقۀ کم قرارمیگیرد، ۴۰ تا ۶۰ درصد از مواقع به کاربرد کودها پاسخ میدهد. مزرعهای که در سطح متوسط قرار دارد، ۱۰ تا ۲۰ درصد از مواقع به کود اضافهشده پاسخمیدهد درحالیکه مزرعۀ طبقهبندیشده در سطح بالا فقط گاهی مواقع به کودهای اضافهشده پاسخمیدهد.
کاربرد بیشازحد نیتروژن باعث افزایش رشد رویشی و تأخیر در گلدهی خواهد شد. استفاده از کودهای سبک در زمان کاشت باعث قویشدن ریشه و درنتیجه مقاومت در برابر باد میشود. گیاهان باید در مناطقی پرورش دادهشوند که نور کامل خورشید را دریافت میکند (حداقل ۶ ساعت نور مستقیم در طول روز). آفتابگردان کشت در مکانهایی با بادشکن را ترجیحمیدهد. گل آفتابگردان از مناطق دیم خشک آمریکای شمالی سرچشمه گرفته، پس از استقرار در برابر خشکسالی مقاومت میکند.
گردهافشانی
آفتابگردان بومی و انواع اولیۀ آفتابگردان خودناسازگار بوده، برای تولید بذر و عملکرد اقتصادی بذر نیاز به گردهافشانی و حشرات گردهافشان دارند. ازآنجاکه تعداد گردهافشانها اغلب برای اطمینان از تشکیل بذر کافی بسیار ناچیز بودند، هیبریدهای فعلی تولیدشدهاند که سطح بالایی خودسازگاری دارند. بااینحال هیبریدهای مدرن از گردهافشانی حشرات سود میبرند.
مطالعات کنترلشده نشان میدهد که در اکثر هیبریدهای آفتابگردان تشکیل بذر، درصد روغن بذر، عملکرد دانه و عملکرد روغن هنگام افزایش گردهافشانها (در درجۀ اول زنبورها) افزایش مییابد. گزارشات زراعی حاکی از آن است که در هیبریدهای در معرض زنبورعسل عملکرد میتواند تا ۴۸.۸ درصد و غلظت روغن تا ۶.۴ درصد افزایش یابد اما علیرغم افزایش عملکرد و غلظت روغن، فواید گردهافشانی حشرات در آفتابگردان اغلب نادیده گرفتهمیشود.
شرکتها و تولیدکنندگان بذر که بذر هیبرید F1 را برای کاشت تولیدمیکنند باید از زنبورعسل برای انتقال گرده از والدین نر به والدین ماده استفادهکنند. اگرچه زنبور وحشی بومی غالباً گردهافشان بهتری نسبت به زنبورعسل گردهافشان است، بااینحال زنبورعسل تنها گردهافشان کنترلشدۀ موجود در آفتابگردان است. زنبورهای عسل جام گل کوتاه، کلالۀ فاقد رنگدانه و میزان ساکارز بالا در شهد را ترجیحمیدهند.
متأسفانه بسیاری از آفات اصلی آفتابگردان هنگام گلدهی به محصول حملهمیکنند. بنابراین، حشرهکشهایی که برای کنترل آفات استفادهمیشوند به زنبورهای گردهافشان نیز آسیب میرسانند. اگر فعالیت گردهافشان کاهش یابد، ممکن است عملکرد و درصد روغن کاهش یابد. با برقراری ارتباط و همکاری کافی بین زنبورداران، کشاورزان و متقاضیان سموم دفع آفات میتوان خطرات مربوط به زنبورهای عسل را بهحداقلرساند. زنبورداران باید متقاضیان سموم را از محل زنبورها آگاه سازند و برای جابهجایی یا محافظت از کندوها آماده باشند. هنگامیکه پاشش حشرهکش مشخص شود، متقاضیان باید تلاش کنند تا از قبل به زنبورداران اطلاعدهند.
انواع آفتابگردان
دو نوع اصلی آفتابگردان پرورش دادهمیشود:
۱) گونههای روغنی (که دارای اسید چرب لینولئیک یا اولئیک هستند) برای تولید روغن نباتی تولیدمیشوند و بذر آنها حاوی ۳۸ تا ۵۰ درصد روغن و حدود ۲۰ درصد پروتئین است. آنها معمولاً دانه سیاه هستند و پوستی نازک دارند که به هسته میچسبد. برخی از انواع روغنی دانه سیاه نیز در مرغداریها مصرف میشود.
۲) گونههای غیر روغنی که در بازارهای مواد غذایی انسان و غذای پرندگان استفادهمیشود. آفتابگردان غیر روغنی در شیرینیپزی نیز مورد استفاده قرارمیگیرد و معمولاً پوست نسبتاً ضخیمی با نوار سفید و سیاه در انواع مختلف بذر دارد که آزادانه به هسته متصلشده، پوست راحتتر جدامیشود.
بذر هیبریدهای غیر روغنی بهطورکلی از انواع روغنی بزرگترند و درصد روغن و وزن کمتری دارند. آفتابگردان منبع اصلی روغن نباتی در جهان است و تولید آن در سراسر جهان رو به افزایش است. اتحاد جماهیر شوروی سابق بزرگترین تولیدکنندۀ آفتابگردان است. پسازآن آرژانتین و ایالات متحده در رتبۀدوم و سوم قراردارند.
آفات و بیماریها
آفتابگردان ازنظر خسارات احتمالی ناشی از بیماریها، حشرات، پرندگان و علفهای هرز میتواند یک محصول پرخطر باشد. کاهش خطرات احتمالی مستلزم پیروی تولیدکنندگان از شیوههای مدیریت تلفیقی آفات (IPM) است. IPM یک رویکرد پایدار برای مدیریت آفات با ترکیب ابزارهای بیولوژیکی، زراعی، فیزیکی و شیمیایی است به شکلی که خطرات اقتصادی، بهداشتی و زیستمحیطی را بهحداقلمیرساند.
حداقل ۳۰ بیماری ناشی از انواع قارچها، باکتریها و ویروسها در آفتابگردان وحشی یا کشتشده شناسایی شدهاند اما خوشبختانه، تنها تعداد کمی از آنها اهمیت اقتصادی دارند تا جایی که باعث ازبینرفتن عملکرد آفتابگردان میشوند. اگر گل آفتابگردان بهعنوان یک گیاه زینتی در نظر گرفتهمیشود، حتی نقاط کوچک آلودگی روی شاخه و برگ در کاهش بازارپسندی آن مؤثرند، بنابراین تشخیص درست بیماری برای تصمیمگیری در مورد مدیریت مناسب آن بسیار ضروریست. مهمترین بیماریهای آفتابگردان شامل پژمردگی اسکلروتینیا، پوسیدگی سر اسکلروتینیا و سفیدک دروغی است.
یکی از تهدیدات اساسی که امروزه آفتابگردانها با آن روبرو هستند، فوزاریوم (قارچ رشتهای) است که بهطور عمده در خاک و بقایای گیاهان یافت میشود. این بیماری طی سالهای متمادی باعث افزایش خسارت و ازبینرفتن محصولات آفتابگردان شدهاست. برخی از آنها به میزان ۸۰ درصد به محصولات زراعی آسیب واردکردهاند. یکی دیگر از تهدیدهای مهم آفتابگردان گل جالیز است. انگلی که به ریشۀ آفتابگردان حملهمیکند و صدمات گستردهای به محصولات آفتابگردان، حتی تا ۱۰۰ درصد، واردمیکند. همچنین آفتابگردان، بهدلیل دسترسی آسان و ارزش تغذیهای بالای دانۀ آن توسط برخی پرندگان آسیب میبیند.
آفات
سوسک آفتابگردان Zygogramma exclamationis (Fabricius)
سوسک آفتابگردان منحصراً با آفتابگردان در ارتباط است. حشرات بالغ از نزدیک شبیه حشرات بالغ سوسکهای سیبزمینی کلرادو هستند و ممکن است با سوسکهای سیبزمینی اشتباه گرفتهشوند. بااینحال، سوسکهای آفتابگردان کوچکترند و از سیبزمینی تغذیهنمیکنند و سوسکهای سیبزمینی کلرادو نیز از آفتابگردان تغذیهنمیکنند. سر حشرۀ بالغ قهوهای مایل به قرمز است و قفسۀ سینه (ناحیۀ بین سر و شکم) به رنگ کرم کمرنگ است و یک لکۀ قهوهای مایل به قرمز در پایه دارد. هر کدام از پوششهای جلویی بال به رنگ سفید خامهای است و سه نوار تیرۀ طولی دارد. یک نوار سیاه کوتاهتر در وسط بال با یک نقطۀ کوچک که شبیه به علامت تعجب است پایان مییابد.
این سوسک ۶ تا ۱۲ میلیمتر طول و ۲ تا ۴ میلیمتر عرض دارد. تخمها تقریباً ۱.۵ تا ۲ میلیمتر طول دارند و به رنگ زرد خامهای هستند. لاروهای تازه حدود ۱.۵ تا ۱.۷۵ میلیمتر طول دارند و در صورت توسعۀ کامل به طول حدود ۸ تا ۱۰ میلیمتر میرسند. لارو سوسکهای آفتابگردان به رنگ سبز مایل به زرد است و سر قهوهای دارد و ازنظر ظاهری شبیه مومیایی است.
سوسک آفتابگردان سالانه یک نسل دارد. حشرات بالغ در خاک زمستانگذرانی میکنند و در اواخر ماه مه یا اوایل ژوئن ظاهرمیشوند. اندکی پس از ظهور، سوسکها شروع به تغذیه، جفتگیری و تخمگذاری جداگانه بر روی ساقهها و قسمت زیرین برگها میکنند. حشرات بالغ حدود ۸ هفته زندگی میکنند و برای یک دورۀ شش تا هفت هفتهای تخم میگذارند. هر سوسک ماده تقریباً ۸۵۰ تخم میگذارد و دامنۀ آن بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ تخم است.
تخمها تقریباً در مدت یک هفته تفریخ و تبدیل به لارو میشوند. لاروها چهار سن دارند و حدود شش هفته از مزارع تغذیهمیکنند. لارو بالغ جهت تبدیلشدن به شفیره وارد خاک میشود. مرحلۀ شفیرگی از ۱۰ روز تا دو هفته ادامهدارد. حشرات بالغ نسل جدید، قبل از ورود مجدد به خاک برای زمستان گذرانی، در یک دورۀ کوتاه بر روی براکتهای آفتابگردان یا روی برگهای بالایی گیاه قرارمیگیرند و تغذیهمیکنند.
سوسکهای آفتابگردان بالغ بهسرعت بعد از مرحلۀ زمستانگذرانی به گیاهان آسیب میرسانند. صدمه به کوتیلدونها (برگهای لپهای) بهطورکلی اندک است اما اولین برگهای حقیقی ممکن است به شدت آسیبدیده یا کاملاً مصرف شوند. اگر تعداد سوسکها زیاد باشد، گیاهان میتوانند به شدت بیبرگ شوند. حشرات بالغ بیشتر از حاشیۀ برگ تغذیهمیکنند درحالیکه لاروها از کل سطح برگ تغذیهمیکنند. وقتی تعداد لاروها زیاد است، برگهای آسیبدیده ظاهر توری به خود میگیرند. تغذیۀ لاروها بیشتر در شب اتفاقمیافتد اما حشرات بالغ در طول روز تغذیهمیکنند. در طول روز، لاروها بهطورمعمول در مناطق انتهایی رشد استراحت میکنند و بهراحتی در زیر برگ و جوانههای گل یافت میشوند. اگر تغذیۀ لارو شدید باشد، برگریزی میتواند به پرشدن ناقص بذر و یا کاهش عملکرد منجرشود.
حشرهکشهای گرانوله و حشرهکشهای برگی در کاهش جمعیت بهارۀ سوسک آفتابگردان بالغ مؤثر است. استفاده از حشرهکش شاخه و برگ فقط هنگامی توصیهمیشود که جمعیت سوسک در یک مزرعه به آستانۀ اقتصادی برسد. حشرهکشها در جلوگیری از هدررفت اقتصادی در هنگام تغذیۀ فعالانۀ حشرات بالغ و لاروها مؤثر هستند. با تأخیر در تاریخ کاشت، جمعیت حشرات بالغ و لارو سوسک آفتابگردان کاهش مییابد. با تأخیر در کاشت برگریزی نیز کمتر میشود. درنتیجه، تأخیر در کاشت در جلوگیری از کاهش عملکرد ناشی از تغذیۀ سوسکهای آفتابگردان مؤثر است اما میتواند مزارع را برای حشرات فصل بعد مانند شپش قرمز دانۀ آفتابگردان جذابتر کند. هیبریدهای آفتابگردان مقاوم در برابر سوسک آفتابگردان در دسترس نیستند. دشمنان طبیعی انگل تخمها، لاروها و حشرات بالغ هستند. شکارچیان عمومی مانند کفشدوزک، سوسک خانواده Carabidae، مورچه، بالتوریها و anthocorids تخم و لارو سوسک آفتابگردان را ازبینمیبرند.
جوانهخوار آفتابگردان Suleima helianthana
پروانۀ جوانهخوار بالهای خاکستری-قهوهای روشن دارد و فاصلۀ بین دو بال آن ۱۶ تا ۱۸ میلیمتر است. روی بالهای این حشره دو نوار عرضی تیره مشاهدهمیشود. یک نوار در وسط بال گسترش مییابد و نوار دوم نزدیک نوک بال است. لارو دارای سر کپسولی تیره و بدنی صاف و کرمرنگ است و در زمان بلوغ ۸ تا ۱۱ میلیمتر است. پروانۀ جوانهخوار آفتابگردان تقریباً دو نسل در سال دارد. در هفتۀ آخر ماه مه تا اواسط ژوئن، حشرات بالغ از شفیرههای زمستانگذران ظاهرمیشوند.
چند روز پس از ظهور حشرات بالغ، تخمها روی جوانۀ انتهایی آفتابگردانهای نابالغ یا روی نهنج آفتابگردانهای بالغ قرارمیگیرند. تخمها در محور برگها نیز ذخیرهمیشوند. پس از تفریخ تخم، لاروها شروع به تونلزدن به درون گیاه آفتابگردان میکنند. لاروهای بالغ درون گیاه تبدیل به شفیره میشوند. شفیرهها به سمت سوراخهایی که در بافت ساقه یا سر ایجادشدهاست حرکت میکنند تا حشرات بالغ بهراحتی بیرون بیایند.
در آفتابگردانهایی که زود کشت شدهاند، ۶۵ تا ۸۵ درصد از آلودگیها در ساقهها رخمیدهد. درکشت دیرهنگام، بیشتر آلودگیها در نواحی سر اتفاقمیافتد. حداکثر ۴۰۰۰ لارو در هکتار در داکوتای شمالی و ۲۴۰۰۰ لارو در هکتار در تگزاس گزارش شدهاست. باوجوداین جمعیت زیاد، ضرر اقتصادی ناشی از این حشره حداقل بودهاست. افت عملکرد تنها زمانی اتفاقمیافتد که لاروها درون جوانههای بازنشده پنهان شوند و از رشد مناسب سر جلوگیری کنند. لاروها معمولاً از بذر توسعهیافته تغذیهنمیکنند بلکه فعالیتهای تغذیهای آنها به قسمتهای گوشتی سر محدودمیشود.
استفاده از حشرهکشها برای کنترل پروانۀ جوانهخوار آفتابگردان ضروری نیست زیرا کاهش قابلتوجهی در عملکرد آنها ایجادنمیکند.
سوسک سیاه ساقۀ آفتابگردان Apion occidentale
حشرات بالغ سیاه بوده، از نوک پوزه تا ته شکم تنها ۰.۱ اینچ (۲.۵ میلیمتر) طول دارند. پوزۀ این حشره بسیار باریک است و از سر بیرون زدهاست که نسبت به بدن کروی آن نسبتاً بزرگ است. لارو A. occidentale ازنظر ظاهری بسیار شبیه به حرف C است. این حشره بهصورت بالغ در خاک، بقایای گیاهی، غلافها، خوشههای چمن و علفهایهرز زمستانگذرانی میکند و بهمحض رسیدن آفتابگردانها به مرحلۀ جوانهزنی شروع به تغذیه از آنها میکند. حشرات ماده تخمها را در زیر اپیدرم ساقه یا دمبرگ قرارمیدهند. لاروها از تفریخ تخمها بهدستمیآیند. در جمعیت بسیار زیاد که از گیاهچۀ آفتابگردان تغذیهمیکنند، ایستادگی ساقه ازبینمیرود. بااینحال در بیشتر موارد جمعیت بسیار کم است و باعث ایجاد خسارت اقتصادی جزئی به گیاهان میشود. استفاده از حشرهکشها برای این حشره گزارش نشدهاست.
پروانۀ کاترپیلار Vanessa cardui (Thistle Caterpillar)
حشرات بالغ حدود ۲۵ میلیمتر طول و ۵۰ میلیمتر عرض دارند. سطح رویی بال پروانه قهوهایرنگ با لکههای قرمز و نارنجی و نقاط سفید و سیاه است. قسمت زیرین بالها خاکستری، زرد نخودی و سفید است. تخمها کوچک، کروی و سفیدند. لاروها قهوهای تا سیاه و خاردار بوده، یک نوار زرد رنگپریده در هر دو طرف دارند. هنگام بالغشدن، لاروها ۳۲ تا ۳۸ میلیمتر طول دارند. شفیره به رنگ طلایی گداخته و حدود ۱ اینچ (۲۵ میلیمتر) است. لاروها از گل آفتابگردان تغذیهمیکنند.
کاترپیلارها (لاروها) از برگها تغذیهمیکنند و در صورت وجود تعداد زیاد ممکن است موجب برگریزی گیاهان شوند. برگریزی که توسط لاروها رخمیدهد بر عملکرد آفتابگردان تأثیرمیگذارد. استفاده از حشرهکشها بهطورکلی برای کنترل لاروهای کاترپیلار ضروری نیست. بااینحال، در آلودگیهای موضعی بالا که در قسمتهای خاصی از مزرعه رخدادهاست، ممکن است درمان لکهای با حشرهکشها لازم باشد.
بیماریها
پژمردگی اسکلروتینیا Sclerotinia Wilt
این بیماری معمولاً با شروع گلدهی گیاهان مشاهدهمیشود. اولین علائم شامل پژمردگی ناگهانی و یک ضایعۀ برجسته روی ساقهها در خط خاک (بدون هیچ علامت دیگری در برگها) ظاهرمیشود. از زمان مشاهدۀ اولین علائم تا مرگ گیاه ممکن است چهار تا هفت روز طول بکشد. ضایعات ساقهای که در خط خاک تشکیلمیشوند برنز تا قهوهایروشن هستند و درنهایت ممکن است کل کمربند ساقه را در بربگیرند.
در شرایط بسیار مرطوب خاک، ساقه و ریشه ممکن است پوشیده از میسلیوم سفید و ساختارهای سیاه سخت به نام اسکلروتینیا باشند. اسکلروتینیا در خاک یا بقایای گیاهی زمستانگذرانی میکند. وقتی ریشههای آفتابگردان در نزدیکی اسکلروتینیا رشدمیکنند، اسکلروتینیا به جوانهزنی تحریک میشود و میسلیوم حاصل از آن باعث آلودگی ریشههای جانبی میشود. قارچ در امتداد سیستم ریشه و تا ساقه رشدمیکند و باعث پژمردگی و درنهایت مرگ گیاه میشود. تراکم بالا و درنتیجه تماس بین ریشۀ گیاهان مجاور درون ردیفها باعث میشود که قارچ از گیاهی به گیاه دیگر گسترش یابد. قارچ بین ردیفهایی که با فاصلۀ استاندارد کاشتهشدهاند، جابهجا نمیشود.
گل آفتابگردان تنها محصولی است که بهطور مداوم از طریق ریشهها به S. sclerotiorum آلودهمیشود. دیگر محصولات حساس عمدتاً توسط اسپور قارچ در قسمتهای بالایی گیاه مانند برگ و ساقه آلودهمیشوند. اسکلروتینیا میتواند پنج سال یا بیشتر در خاک زنده بماند. در صورت نبود میزبان مناسب هرساله مقداری از مایۀ تلقیح آن ازبینمیرود. از گذشته تاکنون، پژمردگی شایعترین بیماری اسکلروتینیایی است. پژمردگی هرزمانی که آفتابگردان در خاک آلوده به اسکلروتینیا کاشتهشود رخمیدهد و باعث افت شدید عملکرد میشود. گیاهان آلوده بهسرعت میمیرند و اگر آلودگی قبل از رسیدن کامل بذر رخدهد، عملکرد دانه و میزان روغن کاهش مییابد.
مدیریت پژمردگی اسکلروتینیا بهدلایل مختلف دشوار است. اولاً، قارچ دامنۀ میزبانی بسیار گستردهای دارد و اساساً قادر است همۀ محصولات زراعی پهنبرگ را تا حدودی آلودهکند. تناوب زراعی با غلات و ذرت برای بهحداقلرساندن اسکلروتینیا مفید است. ثانیاً، ازآنجاکه اسکلروتینیا میتواند برای مدت طولانی در خاک باقی بماند، چرخشهای طولانی بهدور از محصولات پهنبرگ برای بهحداقلرساندن جمعیت اسکلروتینیا در خاک لازم است. این تناوب ممکن است امکانپذیر نباشد زیرا کاشت مکرر غلات باعث ایجاد بیماریهای غلات، بهویژه بلایت فوزاریومی، میشود.
پرورشدهندگان آفتابگردان تلاش کردهاند سطح مقاومت در برابر پژمردگی اسکلروتینیا را افزایش دهند و در این زمینه پیشرفتهای چشمگیری حاصلشدهاست اما هنوز هیچ هیبرید مقاومی در بازار موجود نیست. سموم شیمیایی مناسبی نیز برای این بیماری وجود ندارد. مؤثرترین مواد شیمیایی برای اسکلروتینیا سموم تدخینی خاک مورداستفاده برای کنترل nematocide است اما اگر تأثیر این مواد در آفتابگردان ثبتشدهباشد، هزینه آن گران خواهد بود. یکی از روشهای کنترل اسکلروتینیا استفاده از کنترل بیولوژیک است. قارچهای مختلفی که مایکوپارازیت نامیدهمیشوند و از قارچهای دیگر تغذیهمیکنند، به اسکلروتینیا نیز حملهمیکنند.
سفیدک دروغی Plasmopara halstedii
این بیماری بیشتر در مناطقی که خاکهای سنگین و رسی دارند و از آب اشباعمیشوند، ایجادمیشود. سفیدک دروغی منجر به کاهش ایستادگی و درنتیجه مرگ نهال در مزرعه میشود. علائم سیستمیک در نهالها شامل کوتولگی و زردی (کلروز) برگها و ظهور تودههای سفید و پنبهای (میسلیوم قارچ و اسپور) در سطح زیرین برگ (گاهی در سطح فوقانی) در دورههایی با رطوبت زیاد یا شبنم است. بیشتر نهالهای آلوده کشتهمیشوند و مابقی گیاهان که زنده میمانند کوتاه شده، بذر کمی تولید میکنند.
اگر نهالها چند هفته پس از جوانهزنی آلوده شوند و یا با قارچکشها تیمار شوند، معمولاً در مرحلۀ چهار، شش یا هشت برگی علائم را نشان میدهند به این وضعیت عفونت سیستمیک باتأخیر گفتهمیشود. قارچ عامل بیماری تا ۱۰ سال در خاک زنده میماند.
لکههای آلوده بهطورکلی ضایعات زاویهای کوچکی هستند و اسپور سفیدرنگ در قسمت زیرین ضایعه بهوجودمیآید. اگر گیاهان حساس به پاتوژن پس از مرحلۀ دانهالی در معرض قارچ قرارگیرند، ممکن است ریشۀ آنها ضخیم و چماقیشکل شود و گیاهان کوتوله شوند اما علائم برگی را نشان ندهند. سفیدک داخلی ناشی از قارچ Plasmopara halstedii است که خاکزی، بذرزاد و بادزاد میباشد. آب موجود در یک منطقۀ آلوده ممکن است اسپورهای سفیدک را به یک مزرعۀ عاری از بیماری منتقلکند.
گیاهان بسیار آلوده ممکن است قبل یا اندکی بعد از ظهور یا در مرحلۀ نهالی بمیرند. معدود گیاهانی که به بلوغمیرسند، بهندرت بذر زنده تولیدمیکنند. سر این گیاهان بهطورمعمول رو به بالا قراردارد و آنها را در برابر تغذیۀ پرندگان بسیار آسیبپذیر میکند. با توجه به درصد گیاهان آلوده و توزیع آنها در مزرعه، تلفات محصول ناشی از سفیدک داخلی قابلتوجه است. اگر گیاهان آلوده بهطور تصادفی در یک مزرعه پراکندهشوند، احتمالاً تلفات عملکرد مشاهدهنمیشود مگراینکه آلودگی بیش از ۱۵ درصد باشد. گل آفتابگردان توانایی جبرانکنندگی بسیار بالایی دارد. هنگامیکه گیاهان سالم در مجاورت گیاهان آلوده قرارمیگیرند، بهبودمییابند.
کشت ارقام مقاوم در برابر سفیدک داخلی در پیشگیری از این بیماری مفید است. قبل از کاشت بذرها باید با یک قارچکش مناسب ضدعفونی شوند. قارچکشهای شاخه و برگ در کنترل عفونتهای سیستمیک بیاثر هستند و توصیهنمیشوند. قارچکش آزوکسیاستروبین (Dynasty) بهتازگی برای تیمار بذرها در برابر سفیدک داخلی معرفیشدهاست. ازآنجاکه مواد شیمیایی مؤثر زیادی بهعنوان تیمارکنندۀ بذر آفتابگردان ثبتشدهاند، مؤثرترین استراتژی مدیریت استفاده از دو قارچکش بهصورت همزمان است. درمان با دو قارچکش علاوهبر تأخیر در ایجاد مقاومت به سفیدک داخلی، کنترل بیماری را بهبودمیبخشد و احتمالاً هزینۀ کمتری درپیدارد. بااینحال قارچکشهای بذر از عفونت شاخه و برگ محافظت نمیکنند. همچنین ازآنجاکه قارچکشها محلول در آب هستند، با بارندگی بیشازحد از روی بذرهای کشتشده در عمق کم شستهشده، کنترل بیماری ضعیف میشود.استفاده از هیبریدهای مقاوم به سفیدک داخلی جهت مدیریت آن توصیهمیشود.
خوشبختانه، لاینهای منتشر شده توسط USDA در دسترس هستند که مقاومت در برابر تمامی نژادهای شناختهشدۀ سفیدک داخلی را بهوجودمیآورند.
(Alternaria leaf blight) Alternaria helianthi
آلترناریا یک بیماری عمدۀ آفتابگردان در مناطق نیمهگرمسیری محسوب میشود که باعث کاهش عملکرد از ۱۵ تا ۹۰ درصد میشود اما در مناطق معتدل ایالات متحده بسیار جدیتر است. علائم این بیماری بهصورت ضایعات قهوهایتیره بر روی برگهایی که توسط یک هالۀ زردرنگ احاطهشدهاند، دیدهمیشوند. این ضایعات بههم متصلشده، بهطور نامنظم شکلمیگیرند و باعث میشوند تا برگها ازبینبروند درنتیجه گیاه بیبرگ میشود و میمیرد. ظهور بیماری در هوای گرم و بارندگی مکرر است. قارچ عامل بیماری ممکن است در بقایای محصول یا علفهای هرز میزبان زنده بماند. این بیماری میتواند از طریق دانۀ آلوده منتقلشود. برگهای آلوده باید هرس شوند. کشت در تراکم مناسب بهدلیل کاهش رطوبت اطراف گیاهان و بهبود گردش هوا در کنترل آلودگی مؤثر است. با استفاده از قارچکش مناسب میتوان بیماری را کنترل کرد. شیوههای مدیریتی برای بهحداقلرساندن مشکلات Alternaria شامل رعایت تناوب زراعی، شخم و دفن بقایای آلوده جهت تسریع در تجزیۀ آنها میباشد. تیمار بذر با متالاکسیل یا مفنوکسام هیچ کنترلی در مهار بلایت آلترناریایی روی نهالها ندارد.
(Phoma blight) Phoma macdonaldii
علائم این بیماری پس از گلدهی بهصورت ضایعات بزرگ سیاه بر روی ساقه بروزمیکنند. ضایعات نامنظم به رنگ تیره روی برگها و گلها نیز ظاهرمیشوند. عفونتهای اولیه میتوانند باعث مرگ گل شوند. گیاهان آلوده زود میمیرند و بذر کمی تولیدمیکنند. بیماری اغلب گیاهان را بهصورت دایرهای در مزرعه تحت تأثیر قرارمیدهد. قارچ در بذر یا بقایای آفتابگردان در مزرعه زنده میماند. بیماری هوای مرطوب در طول دورۀ گلدهی را میپسندد. جهت مدیریت این بیماری به مدت ۴ سال مزرعۀ آفتابگردان را به یک گیاه غیر میزبان (بهعنوان مثال غلات) اختصاص میدهند. استفاده از ارقام هیبریدی که تحمل بیشتری در برابر این بیماری دارند در کنترل بیماری مفید است.
سفیدک پودری (Powdery mildew) Erysiphe cichoracearum
تکههای سفید پودری که در ابتدا در برگهای پایین ظاهرمیشوند اما ممکن است در تمام قسمتهای بالای گیاهان نیز پخش شوند، از علائم این بیماری است. تکههای سفید به رنگ خاکستری بهنظرمیرسند. برگهای شدیداً آلوده ممکن است زرد و خشک شوند. شرایطی که بهنفع توسعۀ بیماری است ازنظر گیاه میزبان نیز مطلوب است. بیماری در دورههایی با رطوبت بالا که در آن برگها خشک نمیشوند، ایجادمیشود. وجود فاصلۀ کافی بین گیاهان برای بهبود گردش هوا در اطراف شاخه و برگها در کنترل بیماری مفید است. گیاهان آفتابگردان باید در مناطقی قرارگیرند که اکثر روزها نور کامل دریافت میکند. بعد از برداشت، بقایای آفتابگردان باید حذف شده، ازبینبروند. استفاده از قارچکشهای برگی مناسب میتواند به کنترل بیماری کمک کند اما باید با مطالعۀ برچسبها از آنها استفادهکرد زیرا برخی دانههای گیاهان درمانشده با قارچکشها منع مصرف بهعنوان غذا یا خوراک دارند.
سفیدک کرکی آفتابگردان (Septoria leaf spot) Septoria helianthi
علائم این بیماری شامل لکههای دایرهای یا زاویهای آغشته به آب با ظاهری روغنی و سبزرنگ روی برگهای پایین است که معمولاً خاکستری با حاشیۀ تیرهتر هستند. برخی از ضایعات ممکن است مرز زرد باریک داشتهباشند. در مورد بقا و گسترش پاتوژن عامل بیماری، اطلاعات کمی وجود دارد. اعتقاد بر این است که اسپورها با پاشیدن آب پخش میشوند. در دورههای هوای معتدل تا گرم با بارندگی زیاد، بیماری بهسرعت بروزمیکند. کشت بذر مرغوب و عاری از بیماری در جلوگیری از بروز آن مؤثر است. معمولاً برای مدت ۳ سال از کشت آفتابگردان در مزرعه خودداریمیشود، بهخصوص اگر از آبیاری بالای سر مانند آبیاری بارانی استفادهشدهباشد. قارچکشها بهندرت برای درمان لکۀ برگی سپتوریا استفادهمیشوند.
(Verticillium wilt) Verticillium dahliae
کاهش توسعۀ برگ، ظاهر لکهلکه، زرد و قهوهای شدن بافت برگ بین رگبرگها از علائم این آلودگی است. برگهای آلوده پژمردهشده، سپس خشک میشوند و سرانجام میمیرند. ساقۀ گیاهان ممکن است نزدیک به خط خاک سیاه شود. سطح مقطع ساقۀ سیستم آوندی سیاه به نظرمیرسد. این قارچ از خاک ناشیشده، از طریق ریشه وارد گیاهان میشود و به سیستم آوندی حملهمیکند. پاتوژن از طریق آب آبیاری آلوده یا حرکت خاکهای آلوده میتواند به مزارع غیر آلوده منتقل شود. استفاده از بذر باکیفیت بالا و عاری از بیماری در جلوگیری از بروز بیماری بسیار مفید است. از کاشت گل آفتابگردان در مزارع که قبلاً به ورتیسیلیوم آلوده شدهاند باید خودداریکرد. استفاده از هیبریدهای آفتابگردان مقاوم در برابر بیماری در مناطقی که بیماری ایجاد مشکل میکند میتواند در مدیریت این آلودگی مؤثر باشد.
کلروز آپیکال Apical Chlorosis
کلروز آپیکال یکی از بیماریهای باکتریایی آفتابگردان است که توسط Pseudomonas syringae pv. Tagetis ایجادمیشود. عمدهترین علامت بیماری سفیدشدن شدید یا کلروز برگهای فوقانی است. کلروز آپیکال با فقدان کامل رنگدانۀ سبز و یکنواختی کلروز از کلروز ناشی از کمبود آهن یا کمبود نیتروژن متمایزمیشود. با کمبود مواد معدنی رگبرگها سبز باقیمیمانند. علاوهبراین، برگهای سفید مبتلا به کلروز آپیکال هرگز بهبود نخواهند یافت، درحالیکه زردی برگ ناشی از کمبود مواد معدنی پس از رفع کمبود برطرف خواهد شد.
کلروز آپیکال فقط در مرحلۀ رشد رویشی که برگها بهطور فعال در حال گسترش هستند، رخمیدهد. این بیماری در نهالهای جوان، هوای سرد و خاکهای دارای رطوبت بالا ایجادمیشود. گیاهان مبتلا به کلروز آپیکال معمولاً طی چند هفته برگهای سبز جدیدی تولیدمیکنند. بنابراین، کاهش عملکرد به دلیل کلروز آپیکال کم است اما اگر هوای بهار بهمدت طولانی سرد باشد و رطوبت خاک بالا باشد، ممکن است نهالهای تحت تأثیر کلروز آپیکال بمیرند.
هیچ هیبریدی کاملاً از کلروز آپیکال مصون نیست. در حال حاضر تنها توصیه جهت کنترل کلروز آپیکال پیروی از تناوب چهارساله برای جلوگیری از افزایش جمعیت باکتریهای موجود در خاک است. سرکوب (شناسایی و ازبینبردن) گیاهان آلوده در مزارع تولید بذر باعث ازبینرفتن بیماری و بهحداقلرساندن احتمال آلودگی بذر میشود. این باکتری باعث ایجاد کلروز آپیکال در علفهای هرز Compositae از قبیل خار و سایر گونههای Helianthus میشود. بنابراین، کنترل علفهای هرز Compositae، بهعنوان منبع بالقوۀ بیماری، در بهحداقلرساندن جمعیت این باکتری در خاک مؤثر است.
علفهای هرز
علفهای هرز با آفتابگردان رقابت میکنند و باعث ضعف رشد و افت محصول میشوند. ازبینرفتن عملکرد ناشی از رقابت علفهای هرز به گونههای علفهای هرز، زمان آلودگی، تراکم علفهای هرز و شرایط آبوهوایی بستگیدارد. همۀ علفهای هرز رقیب آفتابگردان هستند. بااینحال، خردل وحشی، جو دوسر وحشی و کوچیا که بهسرعت در اوایل فصل رشد میکنند، رقابتیتر هستند. یک برنامۀ جامع مدیریت علفهای هرز متشکل از کنترلهای زراعی و شیمیایی برای بهحداکثر رساندن بازده محصول مورد نیاز است.
آفتابگردان رقیب خوبی برای علفهای هرز است. بااینحال، این مزیت رقابتی فقط پس از تثبیت گیاهان رخمیدهد. چهار هفتۀ اول پس از جوانهزنی در تعیین خسارت رقابت علفهای هرز بسیار مهم است. بنابراین، کنترل زودهنگام علفهای هرز ضروری است. رقابت با علفهای هرز بیش از ۴ هفته منجر به کاهش مهمی در عملکرد گیاه میشود حتی اگر علفهای هرز حذف شوند.
خردل وحشی Sinapis arvensis
خردل وحشی از مهمترین علفهای هرزی است که آفتابگردان را آلودهمیکند. خردل وحشی توسط بسیاری از علفکشها که معمولاً در آفتابگردان استفادهمیشود، کنترلنمیشود. خردل وحشی خیلی زود و در اوایل فصل (وقتی هوا خنک است) جوانهمیزند و با آفتابگردان رقابت میکند. شرایط خنک باعث رشد خردل وحشی میشود اما به رشد آفتابگردان کمکینمیکند. کاشت دیرهنگام بههمراه خاکورزی بستر بذر برای کنترل جوانهزنی زودهنگام خردل وحشی، میتواند آلودگی را کاهش دهد. بااینحال، خردل وحشی ممکن است با بارانهای بهموقع جوانهزنیکند و حتی با جوانهزنی دیرهنگام مشکل همچنان باقیبماند.
آسرت (imazamethabenz) تنها علفکش ثبتشده برای استفاده در آفتابگردان معمولی برای کنترل خردل وحشی است. خردل وحشی بهطور مؤثر توسط علفکشهای مورد استفاده در سایر محصولات زراعی در تناوب کنترلمیشود. دانۀ خردل وحشی میتواند سالها در خاک زنده بماند بنابراین کنترلنکردن آن و آغاز مرحلۀ تولید بذر میتواند در سالهای بعدی باعث ایجاد آلودگی شود.
یولاف وحشی Avena fatua
یکی دیگر از علفهای هرز فصل خنک یولاف وحشی است که باعث ازبینرفتن محصول و کاهش قابلتوجهی (خصوصاً در هنگام کشت زودهنگام آفتابگردان) در عملکرد آن میشود. جو دوسر یا همان یولاف وحشی در اوایل بهار جوانهزنیمیکند و هنگام گرمشدن خاک جوانهزنی آن متوقف میشود. تأخیر در کاشت باعث کاهش هجوم یولاف وحشی میشود. بااینحال یولاف وحشی هنگامیکه شرایط خنک و مرطوب باشد میتواند در کشت دیرهنگام آفتابگردان مشکل ایجادکند. یولاف وحشی توسط چندین علفکش ثبتشده مانند Assert و Beyond کنترلمیشود.
دمروباهی زرد Setaria lutescens و دمروباهی سبز Setaria viridis
دمروباهی سبز فراوانی بیشتری دارد اما دمروباهی زرد گونۀ غالبی در بسیاری از مناطق است زیرا علفکشها کمتر روی دمروباهی زرد کنترلدارند. این دو گونه شباهتهای ظاهری زیادی دارند اما دمروباهی زرد ساقۀ مسطح با پرزهای بلند در پایۀ برگها دارد و همچنین سنبلۀ بلندتر با دانههای بزرگتری دارد. دمروباهی سبز یک ساقۀ گرد با برگهای بدون پرز دارد. دمروباهی یک گیاه فصل گرم است و جوانهزنی و سبزشدن آن تا زمانی که دمای خاک به ۱۵.۵ درجۀ سانتیگراد نرسد، رخنمیدهد. بسیاری از علفکشها گونههای دمروباهی در آفتابگردان را بهخوبی کنترلمیکنند.
خارخسک Salsola Iberia
خارخسک در طول فصل جوانه میزند. جوانهزنی آن سریع است بنابراین بارانهای سبک در هر زمان باعث رشد گیاهان جدید خارخسک میشوند. اطلاعات زیادی در مورد خسارات ناشی از رقابت خارخسک در آفتابگردان در دسترس نیست. این گیاه معمولاً کوچک است و انتظار رقابت از آن نمیرود.
گندم سیاه وحشی (Polygonum convolvulus)، تاجخروس قرمز (Amaranthus retroflexus)، سلمهتره (album Chenopodium)، پیچک (Convolvulus arvensis)، توق (Xanthium strumarium)، آرتمیس (Artemisia biennis)، تاجریزی (Solanum spp) و آفتابگردان وحشی (wild sunflower) از دیگر علفهای هرز آفتابگردان هستند. برخی از این علفهای هرز تا حدی توسط تریفلورالین یا اتالفلورالین اعمالشده در خاک قبل از کاشت کنترلمیشوند.
برداشت
از کاشت تا برداشت آفتابگردان حدوداً ۱۲۰ روز طول میکشد. طول دورۀ رشد به رقم، دمای تابستان، رطوبت نسبی و سطح حاصلخیزی خاک بستگیدارد. ازنظر فیزیولوژیکی گیاه آفتابگردان وقتی بالغمیشود که قسمت پشت طبق از سبز به زرد تبدیلشده و برگچههای زیر گل (براکتها) به رنگ قهوهای درآیند. این مرحله حدود ۳۰ تا ۴۵ روز پس از شکوفایی گل است. در این مرحله رطوبت بذر حدود ۳۵ درصد است.
پس از بلوغ فیزیولوژیکی میتوان از خشککنها استفادهکرد تا روند خشککردن محصول سریعتر شود. ترکیبات شیمیایی مورداستفاده برای خشککردن سریع گیاه مانند یخبندان عملمیکنند تا بافت سبز روی گیاه را ازبینببرند و خشکشدن آن را تسریعکنند. استفاده از مادۀ خشککن قبل از رسیدن گیاه به بلوغ فیزیولوژیکی باعث کاهش عملکرد و درصد روغن میشود.
برداشت آفتابگردان در رطوبت بالاتر باعث بازده بیشتر و ازدسترفتن کمتر محصول میشود. برداشت زودهنگام نیز قرارگرفتن در معرض هوای مرطوب و سرد اواخر فصل را کاهش میدهد. برداشت آفتابگردان با کمباین در زمانی که رطوبت بذر حدود ۲۵ درصد باشد منجر به کاهش ریزش بذور و صدمه توسط پرندگان خواهد شد. بذور پس از برداشت توسط خشککنهای بذر تا رطوبت ۹.۵ درصد (که یک سطح ذخیرهسازی ایمن محسوب میشود) خشکمیشوند.
رطوبت آفتابگردان روغنی برای ذخیره نباید در طول زمستان بالای ۱۰ درصد و در طول تابستان بالای ۸ درصد باشد. همچنین رطوبت آفتابگردان غیر روغنی نباید در طول زمستان بالای ۱۱ درصد و در طول تابستان بالای ۱۰ درصد باشد.
جمعبندی
آفتابگردان (Helianthus annuus) از این نظر منحصربهفرد است که یکی از معدود گیاهان زراعی بومی آمریکای شمالی است. آفتابگردان گیاهی علفی، یکساله، سریعالرشد، آفتابدوست با ساقۀ بلند و ضخیم است که در اکثر نقاط دنیا کشت میشود و برای میوههای فندقۀ خوراکی و روغنگیری از آنها رشدمیکند. این گیاه همچنین بهعنوان غذای پرندگان وحشی و علوفۀ دامی (بهعنوان یک وعدۀ غذایی یا گیاه سیلو) و گیاه زینتی در باغهای خانگی مورداستفاده قرارمیگیرد.
آفتابگردان اواخر بهار پس از اتمام خطر سرمازدگی و زمانی که خاک کاملاً گرم است کشت میشود. آفتابگردان با انواع شرایط خاک سازگار است اما بهترین رشد آن در خاکهایی با ظرفیت بالای نگهداری آب و زهکشی خوب و pH تقریباً خنثی انجاممیشود (pH 6.5 تا ۷.۵). از کاشت تا برداشت آفتابگردان حدوداً ۱۲۰ روز طول میکشد. گلهای آفتابگردان هنگامیکه پشت گلها شروع به زردشدن میکنند و سر گل فرومیافتد، آمادۀ برداشت هستند.
منبع
Sunflower Production Edited and Compiled by Duane R. Berglund Professor Emeritus and Former Extension Agronomist North Dakota State University Extension Service.Extension Publication A-1331
(EB-25 revised) September 2007. North Dakota Agricultural Experiment Station and North Dakota State North Dakota State University. Fargo, North Dakota 58105 University Extension Service
با عرض سلام و تشکر بسیار مفید و قابل استفاده بود.
ممنون از نگاه شما
برای بازدهی بیشتر ازچه کودی استفاده کنیم
خیلی مفید وارزنده دستتون درد نکنه واقعا کیفیت تشریح وعکسها عالی هستند
ممنون از نگاه شما
سلام خیلی عالی بود
فقط مقدار دانه در هکتار
یعنی چند کیلو میخاد برای یک هکتار
واقعا توضیحات عالی بودن
میخام ۲ هکتار کشت کنم در سرپل ذهاب
در کشتهای ردیفی ۶ تا ۷ کیلوگرم در هکتار
و در کشتهای دست پاش چیزی حدود ۱۲ تا ۱۴ کیلوگرم در هکتار
گنجشکارو جیکار کنیم؟