مراحل کاشت، داشت و برداشت انگور
درخت مو از خانوادۀ Vitacea است. گیاهی گلدار و بالارونده با ۸۵۰ گونه و ۱۱ سرده که در سراسر دنیا برای تازه خوری و تولید فرآوردههای مختلف از آن کشت میگردد. خاستگاه بر طبق تحقیقات و شواهد، خاستگاه این گیاه جنوب قفقاز است و در شمالغربی ترکیه، شمال عراق، آذربایجان، گرجستان و بهطور گسترده در […]
درخت مو از خانوادۀ Vitacea است. گیاهی گلدار و بالارونده با ۸۵۰ گونه و ۱۱ سرده که در سراسر دنیا برای تازه خوری و تولید فرآوردههای مختلف از آن کشت میگردد.
فهرست محتوا این مقاله
خاستگاه
بر طبق تحقیقات و شواهد، خاستگاه این گیاه جنوب قفقاز است و در شمالغربی ترکیه، شمال عراق، آذربایجان، گرجستان و بهطور گسترده در ایران کشت میشود. گونههای باغی این گیاه (V. vinifera spp. Sativa) که در کل دنیا کشت میشوند از گیاهان وحشی موجود در طبیعت گرفته شده و بهصورت کاشت انتخابی، بهمرور زمان اصلاح شدهاند.
برای کاشت انگور موارد ذیل باید مد نظر قرار گیرند:
محل کاشت و احداث باغ انگور
انتخاب محل احداث و کاشت باغ انگور یکی از مهمترین اقداماتی است که با توجه به آن، میتوان انگور را با کیفیت و کمیت زیاد تولید کرد. اگر در انتخاب محل کاشت اشتباهی صورت گیرد، محصول نهایی کیفیت و کمیت مناسبی نخواهد داشت. انتخاب محل احداث، تحت تأثیرعوامل زیادی است که بر نحوۀ رشد انگور تأثیر مستقیم میگذارد. برای گرفتن بهترین تصمیم در مورد محل کاشت، الزامات ارقام باید مورد مطالعه قرار گیرد و با مواردی که در محل کاشت موجود است مقایسه شود. میانگین گرما، حداقل دمای زمستان، در دسترس بودن آب و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از عواملی است که باید در انتخاب محل کاشت در نظر گرفته شود. دشوار است که بگوییم کدامیک از این عوامل مهمترند، زیرا هر یک در جنبۀ خاصی از تولید انگور، ضرورت و اهمیت دارند.
خاک
خاک نیز مانند اقلیم، یک مورد مهم در انتخاب محل احداث است، زیرا خصوصیات اساسی آن تغییر زیادی نخواهد کرد. انتخاب خاک برای کاشت درخت انگور از جنبههای مختلف دارای اهمیت است. مهمترین و ابتداییترین آن نگاهداشتن تنۀ اصلی است. همچنین ریشه که گیاه از طریق آن آب و مواد مغذی خود را به دست میآورد، در خاک قرار دارد.
انگورها در انواع خاک قابل کشت هستند. با استفاده از پایههای بومی و وحشی و با دانستن رفتار ریشهای، در صورت پیوند زدن میتوان ریشههایی کاملاً متفاوت تولید کرد که بهترین رفتار و عملکرد را در مناطق خاص از خود نشان میدهند. هنگام ارزیابی خاک باید خصوصیات منفی خاک نیز مدنظر قرار گیرد. این خصوصیات شامل سیل، لایههای فشرده، سطح کم خاک زراعی، بیشبود یا کمبود برخی از مواد مغذی، pH نامناسب و کمبود مواد آلی خاک است. آزمایش خاک (برای سنجش حداقل میزان مواد مغذی و ظرفیت نگهداری آب) بخشی جداییناپذیر در ارزیابی باغ انگور است و باید بهدرستی انجام شود. هر یک از مشکلات مربوط به خاک را میتوان پیش از کاشت، با تصمیمات صحیح مدیریتی کاهش داد.
انگور را میتوان بهصورت هیدروپونیک یا در شن و ماسه کشت کرد، مشروط بر اینکه آب و مقادیر مناسبی از مواد مغذی برای گیاه تأمین گردد. خاک به دلیل تأمین خواستههای درخت در بافت و میزان مواد غذایی، تأثیر مستقیمی در رشد انگور و کیفیت میوه دارد. خصوصیات فیزیکی خاک و مواد موجود در آن میتواند تأثیرات بسیار مهمی بر رشد انگور داشته باشد. بهعنوان مثال، گچ موجود در خاک منطقۀ شامپاین فرانسه، به دلیل اسیدی بودن خاک منطقه و شرایط فیزیکی مناسب خاک مانند ظرفیت بالای نگهداری آب، زهکشی مناسب، تخلخل و نفوذپذیری، باعث میشود درخت بهخوبی رشد کرده و انگور تولید کند.
نسبت شن موجود در خاک میتواند تأثیر مستقیمی بر نسبت ریشه به ساقه داشته باشد، بهطوری که خاکهای با درصد شن بالا، باعث کاهش رشد شاخهها نسبت به رشد ریشه میشوند. استفاده از این نکته در صورتی که خاک دارای ظرفیت مناسب نگهداری آب و دمای معتدل باشد، میتواند در حفظ حالت بهینۀ تولید میوه و مدیریت تاج و سایهانداز کمتر، یک مزیت باشد.
ظرفیت نگهداری آب، یک فاکتور بسیار مهم در انتخاب خاک تلقی میگردد، زیرا در اختیار گرفتن مقدار کم یا زیاد آب توسط گیاه، به وسیله خاک تنظیم می گردد.
مایکوریزا بهعنوان یک قارچ مفید در خاک شناخته میشود. در کنار آن صدها یا هزاران موجود زندۀ دیگر وجود دارند که میتوانند تأثیرات مستقیم یا غیرمستقیم بر انگور بگذارند. مانند موجوداتی که خنثی هستند و موجوداتی که میتوانند به درخت آسیب برسانند. نتیجۀ این شبکۀ غذایی خاک، یک اکوسیستم است که فواید زیادی برای گیاه دارد، مانند تجزیۀ مواد غذایی سطح خاک، تجزیۀ مواد غذایی داخل خاک و مقاومت در برابر استرسها. به همین دلیل مدیریت یک تاکستان، مدیریت این موجودات زنده و اکوسیستم خاکی را نیز دربر میگیرد.
اقلیم
انگور در مناطق مختلف بهصورت باغی و دیم کشت میشود. تولید تجاری انگور در مناطقی که دارای اقلیم معتدل است، بهآسانی انجام میشود. این گیاه میتواند در مناطقی که زمستان سرد دارند نیز کشت شود. اما انگور در اقلیم و هوای سرد، رفتار متفاوتی از خود نشان میدهد.آبوهوای سرد، چالشهای زیادی برای بقای انگور در طول دورۀ زمستان ایجاد میکند. برخی از ارقام انگور، در مناطق گرم و بعضی دیگر در مناطق سردتر عملکرد بهتری دارند، اما دمای مطلوب باردهی انگور، بین منفی ۱۵ درجه تا مثبت ۴۰ درجۀ سلسیوس است.
ممکن است امکان کشت انگور در یک منطقه وجود داشته باشد، اما این بدان معنی نیست که درخت توانایی تولید بهترین کیفیت و بیشترین میزان محصول را داشته باشد. بنابراین در کشت انگور، اطلاعات واقعی از پتانسیل تاکستان یک منطقه مورد نیاز است.
محدودیتهای اقلیمی کشت، شامل اختلاف سطح از آبهای آزاد، شیب منطقهای و اختلافات فرهنگی است. تصمیمات مدیریتی، مانند انتخاب ارقام مناسب، تربیت درخت، پوشش زمین، هرس زمستانه و سبز، استفاده از مالچ و… عواملی است که با آن میتوان در مناطقی که برای کاشت این محصول مناسب نیست، این گیاه را کاشت و از آن محصول قابل قبولی برداشت کرد.
آمادهسازی زمین
در صورت نیاز باید به پاکسازی و نظافت زمین قبل از کاشت اقدام شود، زیرا نظافت موجب کاهش شدید جمعیت آفات و بیماریها و کنترل علف هرز میشود. درصورتی که قبل از ایجاد تاکستان گیاهان دیگری در زمین کشت میشده است، باید مورد تحقیق قرار گیرد تا گیاه قبلی بر انگور اثر آللوپاتی نداشته باشد.
ارقام انگور
انگور دارای ارقام و گونههای مختلفی است که در سرتاسر دنیا کشت می شود. اما نمیتوان با اطمینان گفت که کدام گونۀ انگور تولید بیشتری نسبت به ارقام دیگر دارد.
از ارقام مهم انگور در ایران میتوان به کندری، شاهرودی، زرقامی، رازقی شیرازی، یاقوتی قرمز، یاقوتی سفید، عسگری، بیدانه، بیدانه قرمز، مهره، شانی، ریش بابا، کشمشی، سلطانی و … اشاره کرد که تقریباً در تمامی نقاط ایران کشت میشوند.
فیزیولوژی
ریشه
انگور گیاهی است که در برابر تنشهای محیطی بسیار مقاوم است. ریشۀ این گیاه بسیار قوی و گسترده است. یافتههای اخیر نشان میدهد که ریشۀ انگور در خاکهای مطلوب میتواند تا ۱۰ متر نفوذ کند. بیشتر ریشهها در خاک معمولی در بالاتر از ۱ متر یافت میشوند، اما ریشههای پراکندهتری در اعماق مختلف پیدا میشوند که میتوانند به میزان زیادی در جذب آب و جذب مواد غذایی نقش داشته باشند.
سیستم ریشه همانند سیستم شاخهها، تنظیمکنندههای رشد گیاه را تولید میکند که محرک رشد سایر قسمتهای گیاه است. نوک ریشه مهمترین قسمت سیستم ریشه است، بخشی که به گیاه اجازه میدهد مناطق جدیدی از خاک را برای یافتن مواد غذایی و رطوبت مورد نیاز برای زنده ماندن انگور، جستجو کند. ریشههای فرعی و مویی، اندامهایی تخصصیافته از سلولهای اپیدرم نوک ریشهاند که نقش اصلی را در جذب آب و مواد غذایی برعهده دارند.
مقاله مرتبط: هرس ریشه و اندام های هوایی آن
اندام هوایی
شاخههای گیاه میتوانند یکساله و چندساله باشند. شاخه محل ذخیرۀ کربوهیدرات و جوانههای مرکب، سایهانداز گیاه و ایجاد کانوپی در زیر تاج است. گرهها، شاخههای سال قبل و جوانههای زیر پوست بر روی شاخه قرار دارند.
رشد طولی شاخهها توسط جوانۀ رأسی گیاه انجام میگیرد. تا این جوانه حذف نگردد رشد طولی شاخهها ادامه پیدا میکند و در صورت حذف جوانۀ رأسی، شاخه شروع به ایجاد شاخههای فرعی زیاد و رشد عرضی میکند. در طول شاخههای انگور نقطههایی وجود دارد که جوانههای سال جاری هستند و با شاخههای کوچک و چوب کبربتی به طول ۵ تا ۱۰ سانتیمتر از هم جدا میشوند. با شروع فصل رویشی، این جوانهها یا نقطهها شروع به رشد میکنند.
جوانههای مرکب برای رشد و افزایش بافت سلولی به سرما نیاز دارند و توسط الیاف پوست درخت محافظت میشوند. جوانههای ثانویه نسبت به جوانههای اولیه در برابر سرما مقاومت کمتری از خود نشان میدهند، اما در صورتی که زمستان بسیار سخت باشد با از بین رفتن جوانههای اولیه، جوانههای ثانویه شروع به رشد میکنند. اگر جوانههای ثانویه نیز از بین بروند، جوانههای سوم توانایی رشد دارند.
بزرگترین خوشههای میوه توسط جوانههای اولیه و اصلی تشکیل میشود. خوشههای تولیدشده توسط جوانههای ثانویه کوچکترند و درنتیجه محصول کمتری تولید میکنند. جوانههای سوم معمولاً خوشه ندارند اما کمک میکنند گیاهی که در اثر سرمای شدید جوانههای اولیه و ثانویه خود را از دست داده است، به رشد و نمو خود ادامه دهد.
هنگامیکه شرایط مطلوب شود، جوانهها (معمولاً جوانههای اولیه) شروع به گلدهی میکنند. دما عامل اصلی گلانگیزی در گیاه است. شاخهها و شاخههای گل (که خوشه گل ممکن است روی آن باشد) با افزایش دما در طول فصل با سرعت بیشتری رشد میکنند. با مساعد شدن شرایط جوی و گرم شدن هوا، گیاهان شروع به فعالیت و تولید برگ از جوانهها و فتوسنتز میکنند.
فتوسنتز
شاید فتوسنتز مهمترین اتفاق روی کرۀ زمین بهحساب آید. به دلیل اینکه با کمترین انرژی ممکن، کربن دیاکسید موجود در هوا را به انرژی شیمیایی تبدیل و اکسیژن آزاد میکند. حیوانات و انسانها طی فرآیند تنفس اکسیژن زنده میمانند، اما گیاهان که تولیدکنندۀ اکسیژن هستند، خود از اکسیژن استفاده نمیکنند. عامل اصلی فتوسنتز، کلروپلاست است که انرژی نور را با استفاده از کلروفیل (در درجۀ اول) ذخیره میکند. کلروفیل به نظر سبز میرسد، زیرا بیشتر طول موجهای قرمز و آبی نور را جذب میکند. انرژی نوری جمعآوری شده برای تقسیم مولکولهای آب استفاده میشود. اضافه کردن هیدروژن به کربن دیاکسید برای تشکیل کربوهیدراتها به شکل قند (گلوکز) و درنهایت آزاد کردن اکسیژن، انجام میشود.
گل
انگور یکی از گیاهانی است که گلهای آن بر روی گلآذین تشکیل میگردد. گلهای انگور مجزا از هم و گل کامل است که توانایی خود گردهافشانی دارند. به همین ترتیب برخی از گونههای انگور دارای گلهای مجزای نر و مادهاند. خوشههای گل نزدیک به شاخه قرار دارند و معمولاً از گرۀ سوم یا بالاتر در یک شاخه به وجود میآیند. تعداد خوشههای گل در هر شاخه بسته به رقم انگور متفاوت است. میوه از گل لقاح یافته رشد میکند و دارای یک پوشش بیرونی مومی به نام کوتیکول است. در اثر توسعۀ میوه، این شکوفه به رنگ سفید یا خاکستری روی پوست ظاهر میشود. کوتیکول، از میوهها در برابر بیماری و از دست دادن آب محافظت میکند. لایۀ اپیدرم سلولها (پوست میوه) نیز به این عملکرد کمک میکند و همچنین منبع رنگ و برخی ترکیبات طعمدهنده است. دانۀ انگور از نظر فنولی غنی بوده و حاوی بذر است که میتواند به گیاه انگور دیگری تبدیل شود اما از این روش برای تکثیر درخت انگور استفاده نمیشود.
خزان
با پایان فصل رشد، سیگنالهای زیست محیطی وارد بر درخت، موجب تسریع در رسیدگی میوۀ انگور و آمادهسازی فیزیولوژیکی درخت برای فصل پاییز میشوند. ممکن است برگها به رنگ زرد و(در ارقام انگور با پوست قرمز) قرمز درآیند یا از درخت جدا شوند.
اما اگر درختان انگور محصول خود را حفظ کنند، ممکن است خزان به دلیل تقاضای فتوسنتز توسط میوه، به تأخیر بیفتد. فتوسنتز بعد از برداشت محصول توسط اندامهای هوایی انجام می شود، درنتیجه فرآوردههای فتوسنتز قبل از دوره خزان، در شاخهها و اندام هوایی ذخیره میگردد. افزایش میزان کربوهیدرات انگور در پایان فصل با افزایش مقاومت در زمستان و باروری در فصل بعد، رابطۀ مستقیم دارد. همزمانی برداشت و ریزش برگ، در مناطقی با آبوهوای خنک و درنتیجه محدودیت در فتوسنتز، ممکن است دلیل کاهش عملکرد انگور در آبوهوای خنک نسبت به مناطق گرم باشد.
زمستان گذرانی
مناطقی با زمستانهایی با دمای زیر صفر، برای انگور مناسبند. اگرچه زمستان گذرانی برای این درخت ضروری است اما این درخت در مناطق تروپیکال که زمستان سختی ندارند نیز رشد میکند. این مسئله میتواند موجب تأثیرات منفی بر روی درخت انگور گردد بنابراین مدیریت متفاوتی میخواهد. انگورها در این مناطق، اغلب با استفاده از هرس شدید یا مواد شیمیایی مانند هیدروژن سیانامید از خواب خارج میشوند. همچنین هیدروژن سیانامید میتواند موجب تحریک شاخهها و جلوگیری از پیری برگها شود، درنتیجه انگور، همیشه سبز خواهد بود و تولید میوه خواهد کرد.
هنگامیکه برگها خزان میکنند، خواب گیاه در دو حالت انجام میگیرد که شامل:
- اکودورمانسی (خواب توسط محیط، مثلاً سرما)
- وضعیت اندودورمانسی (از طریق عوامل فیزیولوژیکی موجود در گیاه)
است.
بنابراین حتی اگر شرایط محیطی نیز بهبود یابد، جوانهها فوراً توسعه نمییابند، به همین سبب عمدۀ هرس در دورۀ خواب درخت اتفاق میافتد.
آبیاری
نیاز آبی انگور به میزان گرمای محیط بستگی دارد. انگور میتواند در آب بسیار کم نیز زنده بماند، اما قادر به تولید محصول فراوان و حفظ آن در شرایط کمآبی نیست. برای برداشت میوۀ با کیفیت و کمیت قابل قبول، باید میزان آب قابل قبولی به ریشه گیاه رساند، در حدی که گیاه بتواند روزنههای خود را باز کند و عمل فتوسنتز را بهراحتی انجام دهد.
در بسیاری از مناطق جهان برای تأمین آب کشت انگور، به بارندگیهای طبیعی تکیه میکنند (کشت دیم)، اما بسیاری از آنها نیز به صورت مصنوعی آبیاری میشوند. میزان و کیفیت محصولات زراعی بستگی به بارندگی و ظرفیت خاک در نگهداری آب دارد. بدون استفاده از آب زیاد و با مدیریت و رسیدگی مداوم و ریزبینانه، میتوان بین نیاز آبی برای حفظ فتوسنتز تاکستان و ایجاد میوه تعادل برقرار کرد و تاکهای بسیار نیرومندی تولید کرد.
به صورت تجربی میتوان گفت انگورهایی که در شرایط دیم کشت میشوند، دارای محصول کمتر اما با کیفیت قابل قبول در طعم و بافت میوهاند.
تغییرات آبوهوایی
در اثر تغییرات آبوهوایی، دما و میزان کربن دیاکسید موجود در هوا افزایش مییابد که هر دو موجب افزایش فتوسنتز در گیاه میشود. گیاه بیوماس بیشتری تولید میکند و میزان تنفس توسط روزنهها بیشتر میشود، اما گیاه با استفاده از مکانیسم تدافعی خود در جلوگیری از تنش آبی، روزنههای سطح برگ را در طی روز میبندد. بنابراین هرگاه یک مکانیسم تغییر میکند، دیگر مکانیسمها نیز به تبع آن با روشهای پیچیدهای تغییر میکنند.
افزایش دما ممکن است تغییراتی در آبوهوای منطقهای ایجاد کند که بیشترین تأثیر را بر تولید انگور میگذارد. انگورکاران آلمانی میگویند در سالهای ۱۹۶۴ تا ۲۰۰۳، تغییرات آب و هوایی موجب تغییر در تقویم زراعی انگور شده و زمان جوانهزنی و گلدهی، دو تا سه هفته تغییر کرده است. در استرالیا زمان برداشت انگور بهطور میانگین سالی ۲٫۵ روز زودتر اتفاق میافتد. در ایران نیز با افزایش دما تغییراتی در تقویم زراعی به وجود میآید، اما متأسفانه آمار دقیقی از آن در دسترس نیست.
بیشترین نگرانی دربارۀ تغییرات آبوهوایی مربوط به افزایش اختلاف دمای روز و شب است. این اتفاق کارآیی گیاهان را بهشدت کاهش میدهد و درصورت ادامه یافتن، موجب از بین رفتن گیاهان در آینده خواهد شد. این تغییرات موجب کاهش کیفیت انگور و کاهش باردهی آن میگردد. افزایش دما در انگور موجب تغییر زمان رسیدن میوه، میزان قند و غلظت اسیدها و از همه مهمتر طعم و عطر میوه میگردد.
هرس و تربیت
دو نوع هرس در انگور وجود دارد: هرس سیاه که در زمستان انجام میشود و هرس سبز که در فصل رشد و رویش انجام میگیرد.
هرس درخت با اهداف مختلفی انجام میشود، مانند:
- افزایش عمر درخت
- افزایش میزان محصول
- ایجاد فرم و اسکلت مطلوب
- جوان کردن درختان مسن
- افزایش کیفیت میوه
- جلوگیری از ریزش میوه
هدف از هرس سبز عمدتاً باز کردن سایبان، جلوگیری از سایهاندازی بر روی خود یا درختان اطراف و یا صرفاً مرتب کردن ظاهر انگورها است. هرس اصلی درخت (هرس سیاه) در زمستان انجام میگیرد. در این هرس تصمیم گرفته میشود چه مقدار از شاخههای سال قبل و یا چه شاخههایی از درخت حذف گردد. معمولاً در هرس سیاه ۵۰ تا ۸۰ درصد (بسته به سن، اندازۀ گیاه و میزان رشد رویشی سال قبل) شاخه و جوانههای سال گذشته حذف میگردد.
هرچه طی هرس جوانههای بیشتری روی تاک باقی بماند، نهتنها نقاط رشد (شاخهها) بیشتر میشود، بلکه خوشههای موجود نیز افزایش مییابد. بنابراین هرس تأثیر قابلتوجهی در توانایی انگور برای رشد و تولید محصول دارد. اما درصورتی که بیش از حد جوانه بر روی گیاه باقی گذاشته شود، تعادل بین طول شاخهها و تعداد جوانهها برقرار نمی شود و این امر موجب ریز میوهای و ریزش شدید خوشههای انگور میگردد.
با هرس درست، تعدادی از جوانهها حذف میشود و تعداد شاخههایی که در فصل رویشی از این جوانۀ مرکب میرویند کاهش می یابد. هرس شدید و غیراصولی، اندازه و تعداد برگهایی را که گیاه جهت فتوسنتز و ساخت مواد غذایی به آنها نیاز دارد، بهشدت کاهش میدهد و موجب کاهش چشمگیر میزان باردهی و اندازۀ میوهها میشود.
مقاله مرتبط: زمان هرس درختان میوه
بنابراین باید توجه داشت در هرس انگور، حتماً تعادل بین اندام هوایی، ریشه و جوانههای مرکب حفظ شود.
تربیت درختان
تربیت درختان انگور به شکلهای مختلفی مانند سبدی، بوتهای، تکپایه و داربستی انجام میگیرد.
یکی از مهمترین عواملی که باعث انتخاب نحوۀ هرس و تربیت میشود، توجه به بازار هدف (بهصورت تازهخوری یا برای فرآوری صنعتی) میباشد. در صورتی که بازار هدف تازهخوری باشد، باید رسیدن میوهها در سایه انجام گیرد و درصورتیکه محصول برای فرآوریهای صنعتی مانند آبمیوه و… تولید میشود، باید رسیدن میوه در آفتاب انجام گیرد، زیرا نور آفتاب موجب تحلیل رفتن فیبرها، بالا رفتن قند و نازک شدن پوست میوۀ انگور میشود.
یکی از بهترین روشهای تربیت درختان انگور، روش داربستی است که طی آن یک تنۀ اصلی در نظر میگیرند و چند شاخۀ اصلی از تاج آن را نگاه میدارند. انگورهای بوتهای، سبدی و تکپایه تا حدی میتوانند شاخههای بلند و میوهها را نگاهدارند، اما پس از آن نیاز به قیم و پایهای دارند تا بتوانند حجم و وزن شاخه و میوهها را تحمل کنند. به همین علت معمولاً هرس انگورهای غیر داربستی، هرسهای بسیار سنگین بهحساب میآیند. هرس سنگین موجب کاهش شدید برگ، میزان کانوپی، جوانههای مرکب و باردهی است.
سیستم داربستی انگور دارای انواع مختلفی از جمله: سیستم داربستی تک سیمی و چند سیمی است.
سیستم داربستی تک سیم
در این سیستم برای هر پایه یک قیم در نظر میگیرند، تنه و شاخهها بهوسیلۀ مفتول به این پایهها هدایت میشوند و هرس فرم و… انجام میگیرد.
این سیستم تربیتی، برای کاشت با تراکم بالا مناسب نیست. این روش تربیتی موجب ایجاد کانوپی و سایهانداز برای گیاهان اطراف میشود و باردهی، میوهدهی، عملیات باغبانی و کار ماشینهای کشاورزی را بسیار سخت یا غیرممکن میکند.
سیستم داربستی پرچینی
این نوع تربیت داربستی در ایران بسیار معمول است. در این روش پایههایی به فواصل معین (۳ تا ۳٫۵ متر) در زمین قرار میدهند و چند سیم مفتولی از این پایهها عبور میدهند و شاخهها را بر روی این سیمها قرار میدهند. فاصلۀ کاشت انگورها در این روش معمولاً ۹۰ سانتیمتر تا ۱٫۵ متر است. در این شیوه، تنۀ درختان کوتاه تربیت میشوند و شاخهها را بر روی سیمها قرار میدهند. این نوع تربیت باعث میشود که بخش عمدۀ محصول در منطقۀ میوهدهی در سایه قرار گیرد و نور مستقیم آفتاب بر روی میوهها قرار نگیرد.
در این روش، برداشت، هرس، تربیت شاخهها، سمپاشی و کوددهی بسیار راحتتر و بهتر انجام میگیرد و به دلیل هرس متعادل، میزان برداشت در سطح افزایش مییابد.
روش دیگر این نوع، تربیت پرچینی (VSP) است که در آن پایهها بلندتر در نظر گرفته میشوند، تنه را بلندتر تربیت میکنند و از زمین فاصله میدهند و سایهانداز (کانوپی) را نسبت به روش پرچینی بالاتر در نظر میگیرند.
تربیت Divided canopies (سایهانداز مجزا)
نوع دیگر تربیت انگور، روشی است که در آن سایهانداز درختان را جداگانه در نظر میگیرند. در این حالت پایهها مثل روش پرچینی است اما فاصلۀ کاشت طولی درختان خیلی بیشتر (۴ تا ۵ متر) است تا درختان برای خود و درخت مجاور سایهانداز ایجاد نکنند.
این روش به معنای بیشترین عملکرد درخت در کمترین تراکم کشت است. محبوبترین روش تربیتی در این نوع، سیستم اسکات-هنری در تاکستانهای آمریکا است. این سیستم بهجای تقسیم سایبانها بهصورت افقی، آنها را بهصورت عمودی تقسیم میکند. در این روش، یک مجموعه از شاخههای تربیتشده به سمت بالا میروند و مجموعۀ دیگر به سمت پایین حرکت میکنند.
مزیت سیستم اسکات-هنری این است که در صورت تشخیص مناسب نبودن و یا تشخیص ضعف و کاهش عملکرد در سالهای آتی، میتوان با کمترین هزینه آن را به سیستم VSP تغییر داد.
از روشهای تربیتی دیگر در انگور میتوان به سیستمهای GDC، Sylvoz و Lyre اشاره کرد.
GDC: در این سیستم تربیتی، ستونهایی T شکل جهت تربیت درختان استفاده میگردد. این روش تربیتی برای رقمهایی با رشد و باردهی متوسط و رقمهای معمول و عادی مناسب است. در این روش دو شاخۀ اصلی از تنه جدا میکنند و آنها را بر روی سیمها هدایت میکنند. درواقع در این روش، شاخههای بارده را از هم دور میکنند.
Lyre: این سیستم تربیتی تلفیقی از VSP وGDC است که در آن مانند سیستم VSP تنه را بلند در نظر میگیرند و مانند GDC شاخههای میوهده را از هم دور میکنند.
Sylvoz: در این سیستم تربیتی بعد از هرس و نگاه داشتن شاخههای بارده، شاخهها را به سمت پایین خم میکنند و توسط مفتول یا نخهای پلاستیکی رو به پایین میبندند. با این روش تربیت، میوهها در سایه تشکیل شده و محصول با رسیدگی فیزیولوژیکی به دست میآید.
تاکستانهای افقی
در این نوع از تربیت انگور، درختان را به فاصلههای نسبتاً زیاد از هم کشت میکنند و به تنۀ درختان اجازه میدهند تا ارتفاع مورد نظر رشد کنند، سپس شاخههای درختان همجوار با یکدیگر را به هم متصل میکنند و سقفی مشبک از شاخههای درخت مو ایجاد میکنند. در این روش میوهها به سمت پایین شروع به رشد میکنند و رسیدن میوهها در سایه اتفاق میافتد.
در این سیستم کاشت باید توجه داشت که فشار به پایۀ درختان و شاخهها کنترل شود. برای این منظور بهتر است از پایههای چوبی و فلزی استفاده کرد.
یکی از نقاط ضعف این سیستم، سایهاندازی بر روی پایۀ درختان است که موجب نازک و ضعیف شدن تنه و شاخههای تازه رشد کرده میشود.
داربست و سازههای مورد استفاده
داربستها بیشتر وزن انگور و میوه را تحمل میکنند و در مقابل باد، حرکت ماشینها و باران از تاکستان محافظت میکنند. در ایجاد داربست برای درخت انگور باید توجه داشت که این سازهها حتماً با کیفیت مناسب و مقاومت بالا ایجاد گردند تا در برابر باد و وزن خود درخت، مقاومت و استحکام مناسبی داشته باشند. سازه و ستونهای انتهایی ردیفها حتماً باید استحکام بیشتری نسبت به بقیه سازهها داشته باشند تا بتوانند بهخوبی در برابر فشارهای طبیعی و غیرطبیعی که به آنها وارد میشود مقاومت کنند. سازههای انتهایی باید بتوانند تنش و فشار ایجادشده بر روی سازههای دیگر و خاک را بهطور مساوی تقسیم، دفع و کنترل کنند.
برداشت
یکی از عواملی که بر روی کیفیت انگور تأثیر مستقیمی دارد، زمان برداشت است. به همین دلیل انتخاب رقم مناسب در مدیریت زمان برداشت، یکی از مهم ترین اقدامات اولیه است. بهعنوانمثال برداشت دیرهنگام انگور، موجب تغییر در مزه، قند و آمینو اسید می شود و در پروسۀ فرآوری برای تخمیر، محصول آبمیوه متفاوت میگردد.
روش برداشت نیز بر روی کیفیت تأثیرگذار است. درصورتیکه بازار هدف میوه بهصورت تازه باشد، باید رسیدگی بهآرامی انجام شود، بهصورتی که حالت واکسی روی میوه حفظ گردد. به این منظور محصول بهصورت دستی برداشت میشود و در بستهبندی مناسب به بازار عرضه میگردد.
برداشت مکانیکی موجب صدمۀ فیزیکی به پوست میوه میشود به عنوان مثال تفاوت میان برداشت با دست و ماشین را میتوان در لکه و خطوط ایجادشده بر روی میوه مشاهده کرد. درنتیجه این نوع برداشت در فرآوری و صنایع تبدیلی مناسب است. لازم به ذکر است فنآوری برداشت مکانیکی در ۱۵ سال گذشته پیشرفت شایانی داشته است.
مواد غذایی
انگور مانند سایر گیاهان، دارای نیازهای اساسی غذایی است. انگور نمونهای عالی است که نشان میدهد چگونه کمبود مواد غذایی حتی آن دسته از مواد غذایی که کمبودشان بهصورت بصری قابل تشخیص نیست (مانند روی و بور) میتواند موجب کاهش کیفیت و کمیت محصول انگور شود. در مقابل، تاکهایی که کمبود نیتروژن دارند، رشد کمی میکنند و معمولاً برگهایی به رنگ سبز روشن دارند (علائمی که کاملاً آشکار است). تاکهایی که چند سال بهخوبی رشد کردهاند، کمبود مواد غذایی را بعد از مدتی از خود نشان میدهند. دلیل این امر را میتوان عدم تعادل و توازن در خارج کردن مواد غذایی از خاک توسط گیاه و تغذیه نامناسب خاک دانست. به سبب وجود پیچیدگیهایی که در رفتار خاک و مواد غذایی قابل جذب در خاک وجود دارد، گاهی نامرتب رسیدن مواد غذایی به گیاه توسط خاک ، موجب کمبود و بیشبود مواد غذایی در منطقۀ ریشه میشود.
لازم به تذکر است عملیاتی که برای اصلاح یک مادۀ مغذی انجام میشود، ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا اثر خود را نشان دهد. همچنین اگر اقدامات نادرستی انجام شود، ممکن است زمان بازیابی و اصلاح دوباره بسیار طولانی باشد.
آنالیز، استراتژی و مدیریت اصلاح مواد غذایی خاک
در بیشتر موارد خاک میتواند مقادیر کافی از مواد مغذی را برای رشد گیاهان و میوهها در کوتاهمدت فراهم کند. از آنجا که توانایی خاک در تهیۀ مواد غذایی مورد نیاز گیاه متفاوت است (خاک را میتوان مخزن مواد مغذی تصور کرد)، در نظر گرفتن نوع خاک در انتخاب محل کاشت اهمیت دارد. میزان مواد غذایی مورد نیاز انگور، با شناخت خاک و دانستن ظرفیت خاک تأمینکنندۀ غذا، توسط آزمایش بافت گیاه (معمولاً برگ)، قابل اندازهگیری است.
بهترین زمان تشخیص کمبود مواد غذایی معمولاً در دوران باردهی محصول است. پس از تشخیص کمبود مواد غذایی باید برنامۀ غذایی مناسب تهیه نمود و با نظارت پیشگیرانه و استفادۀ مداوم از مواد غذایی در جهت حفظ سلامت و بهرهوری انگور اقدام کرد.
هدف از مدیریت مواد غذایی، حفظ طولانی مدت مواد مغذی در سطوح کافی، با وجود تغییرات فصلی و استرسهای محیطی خطرناک (مانند گرما، یخبندان یا تگرگ) است. مدیریت مواد غذایی انگور باید در یک برنامۀ بلندمدت اجرا شود، برنامهای مشتمل بر توانایی خاک در تهیۀ منظم عناصر غذایی بهینه برای گیاه و میزان مواد غذایی که توسط محصول حذف میشود.
به ازای هر تن میوۀ انگور که برداشت میشود در صورتی که شاخههای هرس شده از کف تاکستان خارج نگردد، بیش از ۲٫۴ کیلوگرم نیتروژن، ۳٫۲ کیلوگرم پتاسیم و ۴۰۰ گرم فسفر از خاک خارج می شود. در صورت خارج کردن ضایعات هرس از کف تاکستان (به دلیل نگرانی از طغیان بیماری و آفات)، به ازای هر تن به ترتیب، بیش از ۲٫۶۸ کیلوگرم نیتروژن، ۲٫۷۶ کیلوگرم پتاسیم و ۴۶۰ گرم فسفر قابل جذب از خاک خارج میگردد.
تاک در بهار میتواند برای رشد مجدد، مواد غذایی را از ذخیرۀ خاک به دست آورد. حداکثر به میزان ۵۰% فسفر و نیتروژن، ۱۵% پتاس و ۱۰% منیزیم و کلسیم مورد نیاز گیاه، از ذخیرۀ خاک در فصل زمستان تأمین می شود.
آزمایش خاک
اطلاع از میزان مواد غذایی موجود در خاک، pH، EC، بافت خاک و ظرفیت نگهداری آب، میتواند کمک شایانی در جهت اصلاح و مدیریت تغذیهای خاک باشد. جمعآوری خاک برای آزمایش، همیشه باید مطابق دستورالعمل آزمایشگاه انجام شود، زیرا نتایج با توجه به عمق خاک و فصل متفاوت خواهد بود. روش جمعآوری مداوم اطلاعات، پایه و اساس مدیریت و تغذیه مناسب خواهد بود.
اندازهگیری وضعیت آب موجود درگیاه در مقابل آب موجود در خاک و اندازهگیری مواد غذایی موجود در بافتهای گیاهی، روش بهتری برای شناخت وضعیت تغذیهای انگور است. معمولاً نمونهبرداری برای تعیین میزان مواد غذایی، از برگ انجام میگیرد. از پهنک و دمبرگ برای آنالیز میزان مواد غذایی و از لبههای برگ برای تعیین میزان پتانسیل فتوسنتز گیاه استفاده میشود. زمان نمونهبرداری از گیاه (معمولاً در مرحلۀ گلدهی) نیز بسیار مهم است. یک بررسی جامع که از مواد مغذی موجود در دمبرگ و برگها انجام شده است، نشان میدهد که میزان جذب و توانایی در اختیار گیاه قرار دادن مواد غذایی، در بخشهای مختلف برگ متفاوت است.
بهعنوانمثال، جذب نیتروژن، پتاسیم، فسفر، منگنز و روی، در لبههای برگ و جذب بور و آهن، در دمبرگها به راحتی انجام میگیرد.
مواد غذایی ماکرو و میکرو در خاک
مواد غذایی مهم در کشاورزی به دو دسته مواد غذایی میکرو و ماکرو تقسیم میشوند. کودهای ماکرو شامل کربن، هیدروژن، اکسیژن، نیتروژن، فسفر، گوگرد، پتاسیم و منیزیم است. هیدروژن و اکسیژن از آب آبیاری و هوا و کربن از هوا جذب میگردد. مواد غذایی میکرو که برای رشد گیاه ضروریاند اما مصرف آنها کمتر از سایر مواد مغذی است، شامل آهن، منگنز، مس، مولیبدن، بور و کلر میشود.
مواد غذایی ماکرو Macronutrients
نیتروژن Nitrogen
در عملکرد بسیاری از سلولهای گیاهی، این عنصر نقش اصلی را دارد. گیاه از نیتروژن در ساخت اسیدهای آمینۀ مورداستفاده در سنتز پروتئینها استفاده میکند. نیتروژن در ساخت آنزیمها که مسئول بسیاری از فرآیندهای شیمیایی در گیاهان هستند، نقش زیادی دارد.
با کمبود نیتروژن، تعادل نسبت ریشه به اندام هوایی به هم میریزد و گیاه شروع به تولید ریشۀ بیشتر میکند. بیشبود نیتروژن، همچنین منجر به رشد بیش از حد (توسعۀ جانبی قابلتوجه سلولی، برگ و ساقههای ضخیم) شده و لبۀ برگها بزرگ و سبز تیره میشوند.
نیتروژن یک مادۀ غذایی متحرک در گیاه است، بنابراین میتواند از یک اندام و سلول جدا شود و به اندام دیگری که نیاز بیشتری به نیتروژن دارد، منتقل شود. برای اصلاح کمبود نیتروژن، باید پیش از جوانهزنی و پس از آن، گیاه را با نیتروژن تغذیه کرد، زیرا این زمانی است که انگور، نیاز بیشتری به نیتروژن دارد. اشکال قابل جذب نیتروژن در محیط ریشۀ گیاهان فرم نیتراتی و آمونیومی است که در خاک متحرک است، بنابراین اگر آبیاری بیش از حد انجام شود، آب نیتروژن را از محیط ریشه خارج کرده و عمل آبشویی انجام میگیرد. پس باید در نظر داشت در مناطقی که میزان بارندگی در بهار زیاد است، بهتر است نیتروژن در دوزهای پایینتر و در دفعات بیشتر استفاده شود و یا استفاده از این کود را از اوایل فصل رشد به اواسط آن موکول کرد. از آنجا که وجود نیتروژن برای تولید انگورهای باکیفیت ضروری است، باید این امر را مد نظر قرار داد که بعضی از خاکها مانند خاکهای با میزان شن بالا، معمولاً دچار کمبود نیتروژن هستند.
فسفر Phosphorus
این مادۀ غذایی اصلی گیاه، ترکیبی از فسفولیپیدها و اسیدهای نوکلئیک است که در ساختمان سلولی مورد استفاده قرار میگیرند. به همین دلیل در نواحی مریستمی، مانند رشد فعال شاخهها و ریشهها تجمع مییابد. فسفر در متابولیسم قند، تنفس و فتوسنتز نیز نقش دارد. احتمالاً به دلیل سرعت جذب بالای فسفر از خاک، انگور بهندرت دچار کمبود این ماده میشود. علامت کمبود فسفر، زرد شدن برگهای مسنتر است و در صورت شدت کمبود فسفر، برگها قرمز میشوند. برخلاف نیتروژن، فسفر در خاک متحرک نیست و خاک با مکانیسم دیگری فسفر را به فرم قابل جذب برای گیاه تبدیل میکند. خوشبختانه خاک بهطورکلی قادر به تأمین مقادیر زیادی فسفر است و ریشهها فسفر را به فرم فسفاته تبدیل و آن را جذب میکنند.
در خاکهایی با سطح فسفر پایین، غالباً همزیستی مایکوریزا با ریشه وجود دارد که به جذب فسفر کمک میکند. استفاده از کود فسفر میتواند باعث کاهش سطح پتاس در انگور شود، بنابراین حتماً باید همراه با کود فسفره، از کود دارای پتاسیم قابل جذب نیز استفاده کرد.
گوگرد Sulphur
فرم قابل جذب گوگرد برای گیاه، فرم سولفاته است. همچنین اگر گوگرد بهصورت گاز در اطراف گیاه وجود داشته باشد، توسط برگ جذب میگردد. گوگرد از رشد و تکثیر بیماری سفیدک سطحی بر روی برگهای انگور جلوگیری میکند. بسیاری از پروتئینهای گیاهی حاوی گوگردند، برای مثال، سیستین یک اسید آمینۀ اصلی حاوی گوگرد است. ترکیبات گوگردی به نام تیولها تعیینکننده مزۀ ترهفرنگی، کلم و… هستند. این مزه در طعم میوۀ تازه انگور احساس نمیشود ولی در صنایع فرآوری انگور کاملاً محسوس است. کمبود گوگرد در انگور به دلیل استفاده از ترکیبات گوگردی برای جلوگیری و مبارزه با سفیدک سطحی بهندرت دیده میشود.
پتاسیم Potassium
عنصر پتاسیم، نقش بسیار مهمی در سنتز پروتئین و چربی، فعالسازی آنزیم و متعادل کردن فشار اسمزی دارد. فرم قابل جذب آن K+ است که برای درشتی میوۀ درختان مثمر استفاده میشود. کمبود پتاسیم در انگور موجب ایجاد کلروز در برگها میشود و در صورت کمبود شدید، موجب نکروز حاشیهای برگ و لولهای شدن برگها میگردد.
پتاسیم کلرید (موریات پتاس) معمولاً اقتصادیترین منبع پتاسیم است، اما در خاکهایی که غلظت بالای نمک دارند، میتواند منجر به سمیت کلری شود، بنابراین در این مورد پتاسیم سولفات پیشنهاد میگردد (در ایران استفاده از پتاسیم کلرید به هیچ عنوان توصیه نمیشود). کمبود پتاسیم در خاکهایی با pH پایین ممکن است در اثر استفاده بیش از حد منیزیم ایجاد شود، زیرا این دو کاتیون دارای کانال مشترک جذب در بافتهای ریشهاند.
کلسیم Calcium
کلسیم بهعنوان سیمان سازۀ گیاه شناخته میشود. لایۀ نازکی از کلسیم در بین دیوارۀ خارجی سلولهای گیاهی، موجب کنار هم نگهداشتن و یکپارچگی سلولها میشود. کلسیم با جابهجایی کربوهیدراتها و نیتروژن در گیاه حرکت میکند. در باغهای انگور، بهندرت کمبود کلسیم دیده میشود، مگر اینکه خاک اسیدی باشد و یا سنگ مادر خاک، دارای فقدان کلسیم باشد که در این صورت از کلسیم سولفات (گچ) میتوان برای افزایش pH خاک و اصلاح اسیدی بودن آن استفاده کرد.
کمبود کلسیم در برخی میوهها با اختلالات تخریب داخلی همراه است و در انگور میتواند موجب سفت شدن بیش از حد پوست میوه شود.
منیزیم Magnesium
عنصر معدنی اصلی در رنگدانۀ کلروفیل، منیزیم است که اهمیت زیادی در رشد گیاه دارد. منیزیم در سنتز کلروفیل و فعالسازی آنزیمها نقش زیادی دارد و میتواند در پایداری غشاء سلولی نقشی مشابه کلسیم ایفا کند. کمبود منیزیم بر روی انگور بهصورت کلروز پهنک برگ دیده میشود و در صورت تشدید، در لبههای برگ به رنگ قرمز ظاهر میگردد. کمبود منیزیم بیشتر در خاکهای اسیدی شایع است .استفاده زیاد از پتاسیم نیز میتواند این مشکل را ایجاد کند. برای اصلاح این مشکل و ایجاد تعادل، میتوان pH خاک را افزایش داد و یا منیزیم سولفات به خاک اضافه کرد.
مواد غذایی میکرو Micronutrients
آهن Iron
عنصر آهن در کلروفیل موجود نیست، اما برای سنتز کلروفیل و در حملونقل الکترونی در تنفس، نقش بسیار زیادی دارد. کمبود آهن در اوایل فصل رشد، ابتدا بهصورت کلروز در جوانترین برگها مشاهده میشود و باعث کاهش فتوسنتز میگردد.
آهن تحرک بسیار کمی در گیاه دارد، بنابراین علائم کمبود آن در بافتهای گیاهی جدید ظاهر میشود. کلروز آهن غالباً زودگذر است و در فصل رشد ظاهر میشود. در صورت سرد و مرطوب بودن خاک، جذب آهن از ریشه بهشدت کاهش پیدا میکند.
با خشک و گرم شدن خاک، تأمین آهن از خاک بهبود مییابد و پس از آن کلروز در برگهای جوان کمتر دیده میشود. به دلایل مختلف کلروز میتواند حتی در شرایطی که خاک دارای مقادیر کافی آهن باشد نیز ایجاد شود. pH خاک یکی از عوامل بسیار مهم در جذب آهن است. علائم کلروزی در خاکهایی با pH بالا (قلیایی) بسیار افزایش مییابد، بنابراین تجزیه و تحلیل مواد غذایی گیاه در این شرایط، غلظت کم آهن را نشان میدهد. بهطور کلی، اسیدی کردن خاک موجب افزایش جذب مواد غذایی، توسط گیاه میگردد.
در بیشتر موارد، کمبود آهن بهراحتی توسط اسپری نمک یا کلات آهن بر روی برگها جبران میشود.
منگنز Manganese
وجود منگنز در سنتز کلروفیل ضروری است و موجب کنترل واکنشهای اکسیداسیون آنزیمی بافتهای گیاهی میشود. کمبود منگنز نیز مانند آهن، معمولاً در خاکهای با pH بالا مشاهده میشود. از علائم کمبود منگنز میتوان به کلروز برگهای بالغ اشاره کرد، زیرا این مادۀ معدنی از بافتهای خاک قابل برداشت مجدد بوده و شدیداً متحرک است. کمبود منگنز در گیاه را میتوان با استفاده از سولفات منگنز در خاک اطراف تاک اصلاح کرد. استفاده از مانکوزب برای کنترل بیماری میتواند سطح منگنز را در گیاهان حفظ کند، زیرا مانکوزب یک محصول متشکل از ۱٫۹٪ نیتروژن، ۱۵٪ منگنز و یون اتیلن بیدی توکاروکامات است.
مس Copper
بخش مهمی از زنجیرۀ حملونقل الکترونی در فتوسنتز، برعهدۀ عنصر مس است. علائم کمبود مس در انگور شبیه به کلروز ناشی از آهن است. یکی از دلایلی که کمبود مس در باغهای انگور مشاهده نمیشود، استفاده از مخلوط بوردو (سولفات مس و آهک هیدراته) در پیشگیری و مبارزه با بیماریهای قارچی است. مقادیر بالای مس در خاک، موجب کاهش شدید رشد و ریشهدوانی انگور میشود. مس به طور کلی برای بسیاری از ارگانیسمها به شدت سمی است.
روی Zinc
روی در سنتز، تنظیمکنندۀ رشد ایندول اسید استیک است که یکی از اجزای آنزیمهای مختلفی است که در تولید گرده و تشکیل میوه نقش مهمی دارد. روی در گیاه پرتحرک نیست، بنابراین اگر روی در طی فصل یک بار برای گیاه تأمین شود، بافتهای جوان نسبت به بافتهای پیر گیاه، زودتر علائم کمبود این عنصر را نشان میدهند.
کمبود روی با رشد غیرطبیعی شاخهها بهصورت زیگزاگ، کلروز برگی در اوایل تابستان، ریزبرگی و فرورفتگی جای دمبرگ بر روی تنۀ درخت ظاهر میگردد. همچنین ممکن است خوشههای سفت و سخت با دانههای انگور توسعهنیافته و بهطور کلی تشکیل میوههای ضعیف در انگور، بدون ظاهر شدن علائم کمبود برگ یا شاخهها رخ دهد. کمبود روی را میتوان با اسپری کردن کلات روی و یا استفادۀ خاکی از سولفات روی جبران کرد.
مولیبدن Molybdenum
مولیبدن یک مادۀ مغذی بسیار متحرک در بافتهای گیاهی است که در مقادیر بسیار کم مورد نیاز گیاه است. کاربرد مولیبدن در سیستمهای آنزیمی است که واکنشهای کاهش سطح اکسیداسیون در گیاه را انجام میدهند. آنزیم نیترات ردوکتاز، برای ترکیب نیتروژن توسط ریشه به مولبیدن نیاز دارد. در عملکرد سایر آنزیمهای موجود نیز وجود مولبیدن در تشکیل گرده و میوهها از اهمیت بسیاری برخوردار است.
از خسارات اقتصادی انگور در اثر کمبود مولیبدن میتوان به تشکیل میوههای پیر و بیکیفیت، کلروز برگی و جذب نشدن نیتروژن در اثر غیرفعال بودن آنزیم نیترات ردوکتاز اشاره کرد.
بور Boron
بور یک عنصر مهم در دیوارههای سلولی است و در داخل گیاه متحرک نیست. وجود بور در انگور، در تقسیم سلولی و رشد طبیعی گرده از اهمیت زیادی برخوردار است، بنابراین انگورهایی که به کمبود بور دچارند، میوههای ضعیفی تولید میکنند. کمبود بور با خاکهای خشک همراه است. برای اصلاح کمبود بور میتوان از محلولپاشی بور بر روی شاخه و برگهای گیاه استفاده کرد. از علائم کمبود بور میتوان به رشد ناهنجار شاخهها، آماس داخلی شاخههای گیاه، لکههای قهوهای در حاشیه برگهای پیر و بعضاً مرگ نوک شاخه اشاره کرد.
مسمومیت بور میتواند در نتیجه استفاده از کودهای پتاس با بور زیاد یا آبیاری با آب مسموم به بور اتفاق بیفتد.
کلر Chlorine
کلر در طبیعت فراوان یافت میشود، بهعنوان مثال بین ۴ تا ۸ کیلوگرم کلر در هر هکتار از طریق بارندگی تأمین میشود. کلر بهعنوان فعالکنندۀ واکنشهای آنزیمی و یون متعادلکننده بار در واکنشهای فتوسنتزی دارای اهمیت است. کلر به میزان بسیار کمی مورد نیاز گیاه است، اما معمولاً در غلظتهای بسیار بالاتر از حد مطلوب یافت میشود. کلر در گیاه بسیار متحرک است و بهندرت کمبود آن در گیاه، گزارش شده است. نگرانی ناشی از عنصر کلر مربوط به سمیت است. غلظت سمیت کلر برای انگور ۴۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم خاک، تعیین شده است که بسته به شرایط محیط زیست، این مقدار متفاوت است.
افزایش میزان کلر در انگور منجر به کاهش رشد شاخهها میشود.
جمعبندی:
برای احداث باغ انگور، پیش از کاشت باید عواملی مانند کمیت و کیفیت آب، اقلیم، حداقل و حداکثر دمای یکساله، بافت خاک، عناصر و مواد غذایی موجود در خاک، بازار هدف، نوع هرس و تربیت مد نظر قرار داده شود. پس از به دست آوردن اطلاعات دقیق از پارامترهای قابل اصلاح، اصلاحات باید پیش از کاشت بهخوبی انجام گیرد.
در برخی موارد که امکان اصلاح یا کنترل وجود ندارد، باید نهالهای پیوندی که به این شرایط مقاوم هستند و عملکرد مناسبی دارند انتخاب، تهیه و کاشته شوند.
مطلب عالی، کامل و جامع بود
ممنونم